بگید بباره بارون... دلم هواشو کرده
ای مرگ!
چقدر قدرتمند هستی تو!
بر تمام قصرها و پادشاهان گذشتی آنها را مقهور کردی و به تمام قدرتها لبخند زدی و رفتی!
اما بدان که اینک حسین(ع) بر تو لبخند می زند
و حماسه انسان همین است...

پ.ن1: تو ماشین بودیم و رادیو روشن ... داشتن با یه پسر جوونی مصاحبه میکردن. طرف گفت که این روزا همه حسینی شدن. چه اونایی که فرق وسط باز میکنن و چه اونایی که فرق کنار باز میکنن! میخوام بگم که اینورا همه ی اونایی که فرق سر وا نمی کنن تو دسته ها زنجیر میزدن!
پ.ن2: دیروز کارخونه ی دخانیات بودیم. بهمون سیگار دادن بیاریم خونه! دستی دستی معتادمون کردن. خداااااااااااااااا
پ.ن3: جوونای عزیز، چه دختر و چه پسر، حیا چیز خوبیه. بد نیست آدم وقتی داره از خونه میره بیرون یکم حیا بذاره تو جیبش و از خونه بزنه بیرون!
پ.ن4: دلم واسه بارون تنگ شده. هواشناسی گفت که قراره امروز بارون بباره. پس چرا نمی باره؟![گریه]
لیلی زیر درخت انار نشست.