بسم الله الرحمن الرحیم

همسری شما جوانان عزیز راکه پیوند دلها و جسمها و سر نوشت ها است صمیمانه به همه ی شما فرزندان عزیزم تبریک می گویم. توصیه میکنم به همسران خود مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گره افتادن در رشته ی زندگی بر حذر باشید و گره های کوچک و بی اهمیت را نادیده بگیرید.خداوند به شما خوشبختی و شادکامی و اعتلاء روحی عطا فرماید و کانون زندگیتان را با فرزندانی تندرست و صالح، گرمی و روشنی ببخشد.

انشا الله

چه كنيم تا گرفتار روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر نشويم؟

رسيدن به آرامش و درك زندگي پاك، يكي از مهم‌ترين اهداف آفرينش انسان است. خداي رحمان به ما عقل و چشم و گوش و مهم‌تر از همه، پيام‏هايش را به ما عنايت فرمود تا «آرامش و زندگي پاك» را تجربه كنيم؛ «ألا بذكر الله تطمئن القلوب».1
بدون خدا، زندگي رنجي است بي پايان؛ «وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَه ضَنْكاًً».2
«
كساني كه به خدا ايمان آورده و ايمان خود را به ظلم نيالوده‌اند، داراي ايمني و مصونيتند و آنان هدايت يافتگان واقعي هستند».3
بنيامين راش، پدر روان‌پزشكي آمريكا مي‌گويد: «دين آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي ‏اهميت دارد كه هوا براي تنفس».4
يونگ، روانكاو مي‌گويد: «در مورد بيماران روحي كه از 35 سال به بالا داشتند، حتي يك نفر يافت نمي‏شود كه مشكل رواني او در آخرين مرحله تحليل، به ايمان مذهبي مربوط نگردد و بهتر است بگوييم كه هر فرد از آنان، به علت فقدان آن چه كه دين زنده به اشخاص مي‏دهد، بيمار شده‏اند و هيچ كس از آنها كه نظر ديني و مذهبي خويش را باز نيافتند، واقعاً درمان نشده‏اند».5
امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: «تقوا، داروي بيماري دل‏هاي شما و شفاي مرض بدن‏هاي شماست».6
امام كاظم عليه السلام مي‌فرمايد: «لقمان به پسرش گفت: دنيا، درياي ژرفي است كه افراد بسياري در آن غرق شده‏اند و تقوا و پرهيزكاري، كشتي توست. آن كشتي‌اي كه آكنده از ايمان باشد، بادبان‏هاي آن، توكل به خدا و پاس‌دارش، عقل و ناخدايش، علم و فرمان آن، بردباري و تحمل است».7
زندگي، قانون دارد. خوشبختي، با فهم و رعايت قانون زندگي و سيه‌روزي، با ناديده انگاشتن قانون زندگي، حاصل مي‌شود. موفقيت‏ها به بخت و اقبال وابسته نيست؛ بلكه زندگي پاك را با احترام به قوانين، مي‌توان در آغوش کشيد.
جوانان، دانشجويان و استادان بزرگوار، بايد بدانند كه دنياي بي‌خداي امروز، براي کسب موفقيت کامل و آرامش واقعي، حرف زيادي ندارد و طي دو يا سه قرن گذشته، برخي از دانشمندان تربيتي و روان‌شناسان غربي توانسته‏اند به برخي از قوانين آن – به گونه‌اي ناقص – پي ببرند؛ اما (قرآن و عترت)، ۱۵۰۰ سال قبل، آن هم با رعايت همه عرصه‏هاي زندگي و باور به سراي ابدي، دقيق‌ترين قواعد را براي درك يك زندگي پاك، بيان كردند؛ «من عمل صالحاً من ذكر و أنثي فهو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه».8
اينك براي اين كه دچار «روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر» نشويم، چند قاعده را به اختصار بيان مي‌كنيم:

ادامه نوشته

رفع اضطراب و نگرانی در مورد ازدواج

هر دختر و پسری به مجرد بستن عقد ازدواج به یک دیگر تعلق پیدا کرده و عمری میخواهند در کنار هم زندگی کنند، در غم و شادی شریک هم باشند، به کمک هم میخواهند فرزندان صالح و شایسته تحویل جامعه دهند و بالاخره در تمام مراحل زندگی غم خوار هم باشند، از این رو اسلام در ابتدا به این دو زوج جوان سفارش اکیداً میکند که در انتخاب همسر کمال دقت را بنمایند. در روایات برای همسر ویژگی هایی ذکر شده که اگر جوان‏ها قبل از ازدواج به آن‏ها توجه کنند، یا اصلاً دچار اختلاف خانوادگی نمیشوند و یا خیلی کم با آن دست به گریبان میشوند. در این جا به طور اختصار به برخی از آن‏ها اشاره میشوند:

1- تدیّن. بزرگ‏ترین ویژگی یک همسر مناسب این است که متدیّن باشد و به خدا، پیامبر(ص) امام(ع)، معاد و تمام آن چه پیامبر(ص) از طرف خدا برای سعادت بشر آورده ایمان داشته باشد. حلال خدا را حلال و حرام او را حرام بداند.

2- حسن خلق. از ویژگیهای مهم ،خوش اخلاق بودن همسر است، اگر شوهری بهترین خانه، ماشین، لباس، قیافه، و بیشترین پول را داشته باشد، اما بداخلاق و خشن باشد، تمام افراد خ انواده ناراحت خواهند بود، به طوری که آرزو میکنند روی خاک بنشینند و پست‏ترین لباس‏ها را بپوشند و بدترین غذاها را بخورند، اما در خانه گرفتار خشونت و بدزبانی بداخلاقی نباشند.رسول خدا(ص) فرمودند: کسی که به خواستگاری شما آمده اگر اخلاق و دینش مورد پسند باشد، با او ازدواج کنید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد.(1)در حدیث دیگر فرمودند: "علیک بذات الدّین؛ بر تو باد که همسر دین داری بگیری".(2)نقل است حضرت رضا(ع) در پاسخ کسی که پرسیده بود شخص بداخلاقی برای خواستگاری دختر آمده چه کنم، دختر به او بدهم یا نه؟ فرمودند: "لا تزوّجحه ان کان سیّی الخلق؛ اگر بد اخلاق است دختر به او نده".

(3)3- شرافت خانوادگی (نجابت و پاکی). رسول خدا(ص) فرمودند: در خانواده شایسته ازدواج کنید، زیرا عرق "نطفه و ژن‏ها" تأثیر میگذارد.

(4)4- سلامتی جسمی و روحی. منظور از سلامتی جسمی و روحی، عاری بودن همسر از بیماریها، نقص‏ها و معلولیت‏های جسمی و روحی عمیق و غیر قابل درمان و تحمل است.در ضمن جزوه گزینش شوهر ایده آل شماره 157 به پیوست ارسال میگردد.با توجه به مطالب فوق، سعی شود در انتخاب شوهر حالت وسواسی پیدا نشود، همین که جوان متدین، خوش اخلاق و خانواده داری به خواستگاری آمد، رضایت به ازدواج دهید؛ ولو این که هنوز کارمند، یا حقوق بگیر هم نباشد.خدا را رازق بدانید، چرا که او متعهّد شده روزی بندگان صالح و پرتلاش خود را برساند.به قول معروف: هر آن کس که دندان دهد نان دهد.پیامبر اکر(ص) فرمودند: هر کسی از ترس هزینه زندگی ازدواج را ترک کند، از ما نیست.(5) و به قول شاعر: غم روزی مخور، بر هم مزن اوراق دفتر راکه قبل از طفل، ایزد پر کند پستان مادر راقال رسول اللَّه:"اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوّجوه الاّ تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر".در مورد خواب باید بگوییم: گرچه هر خوابی تعبیر ندارد و نمیشود به آن اعتنا کرد، اما ان شاءاللَّه خواب شما راست است، شاید آن آقا سید همان، نیت و هدف پاک شما است که همیشه برای خوش بختی خود و دیگران دعا میکنید و شاید همان دعایی باشد که از خداوند بزرگ میخواهید یک انسان مؤمن و متدّین را نصیب شما بگرداند. منظور از پشیمانی هم شاید این باشد که در امر ازدواج تصمیم جدی بگیرید و هر روز قصد خود را عوض نکنید و به خاطر آینده‏ای که هنوز نیامده این قدر از ازدواج کردن هراس نداشته باشید.سفارش میکنیم ارتباط خود را با خدا و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مخصوصاً حضرت زهرا(ع) محکم کنید و به آینده امیدوار باشید. هر گونه ترس و وحشت از آینده از دل خود بیرون کنید و در امر ازدواج هم زیاد سخت گیرد نباشید.


ادامه نوشته

آسيب شناسي روابط دختر و پسر

                                     

روابط دختر و پسر، داراي آفت‏ها و آسيب‏هاي رواني و اجتماعي جبران‌ناپذيري است كه چند نمونه آن به شرح زير است:

1. سركوب شدن استعدادها

يكي از مهم‌ترين عواملي كه با وجود رشد نيروهاي جسمي، فكري و روحي نوجوان، مانع از به جريان افتادن صحيح و اصولي آنها و تأمين سعادت آينده او مي‌شود، تسلّط ميل جنسي بر وجودش مي‌باشد. عدم كنترل اين ميل، سبب مي‌شود كه تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قواي جسمي و مغزي او معطوف هوس‌بازي‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازي نگردد، تمام فكر و ذهن او به وسيله اين خيالات و افكار، اشغال شده و او مجالي براي انجام كار ديگري و شكوفايي انديشه و استعدادش پيدا نمي‌كند. اين شعله‏اي كه در سراسر وجودش زبانه مي‌كشد، تمام تر و خشك را با هم مي‌سوزاند و شكوفه‌هاي تازه دميده در گلزار شخصيت معنوي‌اش را طعمه آتش سوزان مي‌كند.8
آيه الله سبحاني مي‌گويد: روزي در محضر حضرت آيه الله العظمي بروجردي (ره) نشسته بوديم كه يكي از پزشكان تركيه، به ديدار آيه الله بروجردي آمد و سؤال كرد كه چرا اسلام نوشيدن شراب را حرام كرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقيقت انسان را عقل، قدرت انديشه و تفكر تشكيل مي‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وي با ديگر موجودات زنده تفاوتي نداشت و يكي از اموري كه در تضاد شديد با قوه عقل انسان است، نوشيدن شراب است؛ همان طور كه پزشكان نيز اين مطلب را تأييد كرده‌اند. بنابراين، چون شراب عقل را از بين مي‌برد و حقيقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع كرده است.
آن پزشك به دنبال اين پاسخ، گفت: درست است كه نوشيدن زياد شراب، باعث از بين رفتن قوه تعقل انسان مي‌شود و حقيقت انسان زير سؤال مي‌رود، ولي اگر كسي به مقدار كمي از اين نوع مايعات بنوشد، نمي‌توان گفت چنين تأثيري دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندك را نيز ممنوع كرده و نوشيدن آن را غيرمجاز مي‌داند. آيه الله بروجردي فرمود: چون انسان، كمال‌طلب است و هرگز به مقدار كم قناعت نمي‌كند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس كمال‌خواهي‌اش، به تدريج بر خواسته خود مي‌افزايد. به همين جهت است كه اسلام از همان ابتدا، حتي مقدار اندك آن را ممنوع كرده است و به عنوان يك قانون قطعي و دقيق، آن را براي تمام افراد چه با اراده و چه كم اراده، به اجرا گذاشته است و چون اين ويژگي يعني كمال‌طلبي، در ديگر ابعاد و زمينه‌ها جاري است، ديگر قوانين و مقررات و دستورالعمل‌هاي صادره از طرف قانون‌گذار هستي، بر اساس همين نكته شكل گرفته و آن جا كه ممكن است زياده‌طلبي باعث حريم‌شكني شود و به تدريج انسان در وادي هولناك و در معرض خطرات جاني و روحي قرار گيرد، اسلام با جديت و قاطعيت آن را نهي مي‌كند.
اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همين موارد است كه با يك سلام و احوال‌پرسي ساده آغاز مي‌شود و يا به انگيزه اهداف آموزشي و غيره شروع مي‌شود؛ ولي به تدريج، نوع رابطه و گفت‌وگو تغيير پيدا كرده، بر ميزان و كميت آن نيز افزوده مي‌شود و تا آن جا پيش مي‌رود كه انسان تمام انرژي عاطفي خود را مي‌خواهد در همين گفت‌وگوها و ارتباط‌ها هزينه كند و هرگز به همان حداقلي كه در روزهاي اول داشته، اكتفا نمي‌كند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفي و مبتني بر احساسات، اجتناب كرد.
بنابراين، ما براي اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمي را به دنبال نداشته باشد)، دليل موجه و قابل قبولي را نمي‌شناسيم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار مي‌شود و به تدريج، دو طرف در گردونه‏اي وارد مي‌شوند كه چه بسا هيچ كدام خواستار آن نبودند؛ گردونه‏اي كه گاهي رهايي از آن، مستلزم هزينه كردن تمام انرژي رواني و جسماني فرد و قرار گرفتن در بن‌بست شديد است. لازم به ذكر است كه اين سخن، يك ادعاي صرف و بدون پشتوانه و دليل نيست؛ بلكه مركز مشاوره ما كه در سطح دانشگاه‌ها فعاليت مي‌كند، روزي نيست كه نامه‌اي از جواني كه در چنين دامي قرار گرفته دريافت نكند.
جالب اين است که تقاضاي كمك و فريادرسي از افرادي است كه معمولاً در ابتداي كار، به خود مطمئن بوده‌اند و تصميم جدي‌شان آن بوده كه وارد ارتباط احساسي و غيرمعقول و از نظر اخلاقي غيرصحيح، نشوند و تنها مي‌خواستند در حد ارتباط عادي و يا به قول شما يك سلام و احوال‌پرسي و يا اظهار محبت باطني با طرف مقابل داشته باشند. اكنون نمونه‌ايي از اين روابط را از زبان اين افراد مي‌شنويم:
1. «دختري 19 ساله‌ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هيچ پسري ارتباط نداشته‌ام... خودم در اقوام و فاميل از ماجراهاي دوست‌هاي خياباني كاملا خبر داشتم و هميشه مواظب بودم... كم كم با بچه‌ها خو گرفتم و سلام و احوال‌پرسي با آنها برايم عادي شد. آنها هم به ما سلام مي‌كردند... مدتي بعد، سلام كردن به پسرها هم شروع شد... تا اين كه روزي يكي از آنها گفت: ببخشيد مدتي است شما را زير نظر دارم و از اخلاق شما خيلي خوشم آمده، اگر لطف كنيد مدتي با هم دوست باشيم... حالم خيلي خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گريه مي‌كردم و افسوس مي‌خورم كه...».
2. «يك روز كه براي درس خواندن به پارك رفته بودم، قدم‌زدن‌هاي دختر و پسرهاي جوان، دو به دو با هم، توجه‌ام را جلب كرد و حواسم حسابي پرت شد. ناگهان تصميم گرفتم... تصميم تازه‏اي گرفته بودم؛ تصميمي كه از آن هراس داشتم و بيشتر از همه مي‌ترسيدم كه به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته‏اي بود كه حتي يك كلمه هم درس نخوانده بودم؛ بي‌انگيزه و بي‌حوصله شده بودم ... تا اين كه تصميم خود را عملي كردم و اكنون چند ماهي است كه با دختري رابطه تلفني دارم... شرايط بد گذشته‌ام جاي خود را به شرايط بدتر امروز داده، زندگي‌ام آرامش قبلي را ندارد و نمي‌دانم اين وضع تا كجا مي‌خواهد ادامه يابد... اين دختر، اكنون ظاهراً جاي خالي همه چيز و همه كس را برايم پر كرده، اما چه فايده كه در زندگي بيرون و واقعي من، هيچ جايي براي او نيست. مي‌ترسم كه به آلودگي و ناپاكي بيشتر كشيده شوم و كم كم به سوي لجن‌زار گناه كشيده و در آن غرق شوم».9

ادامه نوشته

رروابط دختر و پسر از نگاه قرآن كريم


قبل از بحث «آسيب شناسي روابط دختر و پسر»، اشاره‏اي گذرا به ديدگاه قرآن كريم در مورد اين بحث خواهيم داشت.

داستان موسي عليه السلام و دختران حضرت شعيب عليه السلام3

اين داستان، مربوط به زماني است که حضرت موسي عليه السلام با نگراني و ترس از دشمن از مصر به جانب مدين بيرون رفت و چون به سر چاه آبي در حوالي شهر مدين رسيد، آن جا جماعتي را ديد که گوسفندانشان را سيراب مي‌کردند و دو زن را يافت که دور از مردان، در کناري به جمع‌‌آوري گوسفندانشان مشغول بودند. موسي عليه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما اين جا چه کار مي‌کنيد؟ گفتند: ما منتظريم تا مردان، گوسفندانشان را سيراب كنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سيراب کنيم و پدر ما هم، مردي سال‌خورده است.
موسي گوسفندان آنان را سيراب کرد و سپس رو به سايه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسي عليه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود كه ديد يکي از آن دو دختر با کمال وقار و حيا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت كرده كه به منزل ما بيايي تا در برابر كمك تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتي موسي عليه السلام نزد پدر دختران (شعيب) رسيد و سرگذشت خود را با بيان کرد، شعيب گفت: اينک ترسي به خود راه نده که از شر قوم ستم‌کار، نجات يافتي. در اين هنگام، يکي از آن دو دختر (صفورا) گفت: اي پدر! اين مرد را براي كار خود اجير کن که وي بهترين کسي است که مي‌توان براي انجام كار برگزيد؛ زيرا او هم امين است و هم توانا. شعيب خطاب به حضرت موسي عليه السلام گفت: من اراده كرده‌ام که يکي از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.

پيام‌ها

1.در يك رابطه ضروري و حداقلي ميان دختر و پسر، بايستي رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حيا» باشد.
خداوند در توصيف راه رفتن دختر شعيب در آيه 26 سوره قصص، مي‌فرمايد: «تمشي علي استحياء»؛ زيرا شيوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشيدن، حامل پيام است و در هر فرهنگي، با مخاطبش سخن مي‌گويد.
فرق حيا و شرم اين است كه حيا، «کنترل ارادي رفتار، به منظور حفظ حريم بين خود و ديگران است و شرم، يک نوع ناتواني در اظهار وجود و ابراز خود است.
2. پدران و مادران، بايد بر رفتار فرزندان خودشان با مهرباني و احترام به شخصيت آنان و به دور از هر گونه توهين، نظارت كنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم بايد براي كسب آگاهي بيشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت كنند.
وقتي كه بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسيد: چه شد که امروز زود بازگشتيد؟ دختران گفتند: مرد صالحي بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمديم.
3. بايد از نگاه ناروا و «چشم چراني»، خودداري ورزيد که از آن به «غض بصر»5 تعبير شده است. فرمان قرآن اين است كه بايد از نگاه خيره، هوس‌آلود و کنترل نشده، پرهيز كرد.

چه بايد كرد؟

1.بايستي ميان والدين و فرزندان، روابط صميمي حاكم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در يك محيط سالم و قابل اعتماد، به راحتي مشكلات خود را با والدين در ميان بگذارند.
2. والدين بايد شرايط نسل جديد و واقعيت‌ها را درك كنند و سعه‌ صدر داشته باشند؛‌ تا با هوشياري و گفت‌و‌گوي منطقي با آنان، براي حل مشكل آنان اقدام كنند.
دختران و پسران مسلمان و پاك، بايد بياموزند كه در اولين برخورد تأثيرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و يا مادر و يا با يك مشاور آگاه و مسلمان، مطرح كنند؛ تا بتوانند از تجربه‌هاي علمي و عملي آنان بهره برده، قبل از اين كه دچار
آسيب‌هاي جدي شوند، تصميم عاقلانه‏اي بگيرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت‌هاي مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح كنند و والدين و مشاوران نيز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفيد و سازنده‏اي را ايفا كنند، مي‌توان اميدوار بود كه جلوي بسياري از روابط پنهاني و ناسالمي كه احتمال دارد بعد از برخورد نخستين شكل بگيرد، گرفته شود.

داستان حضرت يوسف عليه السلام و زليخا6

در آيه 23 و 24 سوره يوسف چنين آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زني كه يوسف در خانه او بود، از يوسف از طريق مراوده و ملايمت، تقاضاي كام‌گيري كرد و درها را [براي انجام مقصودش] محكم بست و گفت: براي تو آماده‌ام. يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامي داشته است. قطعاً ستم‌گران رستگار نمي‌شوند».
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَي بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ؛ و همانا (همسر عزيز مصر) قصد او (يوسف) را كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمي‌ديد، [بر اساس غريزه] قصد او را مي‌كرد. اين گونه [ما او را با برهان كمك كرديم] تا بدي و فحشا را از او دور كنيم، زيرا او از بندگان برگزيده ماست».

پيام‌ها7

1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدريج، پيدا مي‌شود. وجود دائمي يوسف در خانه زليخا كم كم سبب عشق مادي شد.
2. حضور مرد و زن نامحرم در يك محيط بسته، زمينه را براي گناه فراهم مي‌كند.
3. تقوا و ارده انسان، مي‌تواند بر زمينه‌هاي انحراف و خطا غالب شود.
4. خطر غريزه جنسي به قدري است كه براي نجات از آن، بايد به خداي رحمان پناه برد.
5. تلقين ياد خدا به نفس خود، نقش مهمي در ترك گناه دارد.
6. ياد كردن الطاف الهي و عاقبت گناه، مانع از ارتكاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ».
7. يك لحظه گناه مي‌تواند انسان را از رستگاري ابدي دور كند؛ «إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
8. انساني كه مقام و منزلت خود را مي‌داند خود را به بهاي كم و اندك نمي‌فروشد.
9. انبيا نيز در غرايز، مانند ساير انسان‌ها هستند؛ ولي به دليل ايمان به حضور خداوند، گناه نمي‌كنند؛ «وهم بها لولا ان رآي برهان ربّه».
10. بهانه بسته بودن درها كافي نيست؛ بايد به سوي درهاي بسته حركت كرد؛ شايد باز شوند.
11. امام صادق عليه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و يقين و حكمت بود كه خدا در آيات قبل فرمود؛ «و اتيناه علما و حكما».

عوامل و زمینه های ازدواج های ناموفق در جامعه کنونی تشریح شد

به گفته یک کارشناس مسایل اجتماعی ، ملاک های ازدواج موفق در دین اسلام در درجه اول ایمان و اخلاق ، هم کفو بودن دو طرف به ویژه خانواده ها از لحاظ فرهنگ، نظرات، اعتقادات و سلایق شبیه به هم است.

دکتر انسیه مقتدری در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، در خصوص عوامل و زمینه هایی که باعث ازدواج های ناموفق می شود، گفت: شناخت و دیدگاه محدود را در جامعه کنونی می توان از عوامل و زمینه هایی برشمرد که برخی از ازدواج های صورت گرفته را به سمت طلاق می کشاند.
وی افزود: متاسفانه اکثر جوانان معتقدند ، زندگی ای می تواند سعادت به همراه داشته باشد که با عشق قبل از ازدواج همراه باشد که به عقیده من این نوع طرز تفکر کاملا صحیح و برپایه اصول ازدواج موفق نیست. اگر بتوانیم این دو یعنی عشق قبل از ازدواج و ازدواج را از هم تفکیک کنیم تا در خلال سال های اولیه بعد از ازدواج ، عشق به وجود آید ، بهتر است.
مقتدری با بیان اینکه عدم شناخت کافی ، ظاهر بین شدن جوانان و عدم تفهمیم جوانان از سوی خانواده ها در رابطه با ازدواج همگی دست به دست هم می دهد تا یک ازدواج ناموفق صورت گیرد ، تصریح کرد: آشنایی هایی که در بستر داشنگاه و فضای آکادمیک صورت می گیرد تا حدودی می تواند به ازدواج موفق منجر شود که مصداق بارز آن ازدواج دانشجویی است.
وی گفت: بهتر است ازدواج های دانشجویی به سرعت و بدون شناخت کافی خانواده ها از یکدیگر صورت نپذیرد و همچنین توقع می رود چون این اتفاق در یک محیط علمی شکل می گیرد با همراهی تجربیات خانواده ، سعادت و خوشبختی به دنبال داشته باشد.
مقتدری در ادامه عنوان کرد: ملاک های ازدواج موفق در دین اسلام در درجه اول ایمان و اخلاق ، هم کفو بودن دو طرف به ویژه خانواده ها از لحاظ فرهنگ، نظرات، اعتقادات و سلایق شبیه به هم است.
وی با تاکید بر اینکه ساختار فکری و عقیدتی هر فرد در پیش از ازدواج شکل گرفته می شود ، اظهار داشت: باید تلاش کرد که تفاوت ها را بعد از ازدواج به حداقل برسانیم و در جهت عوض کردن خصوصیات اخلاقی و عقیدتی تلاش نکنیم ، زیرا ساختار فکری و اخلاقی ای که شکل گرفته شده به هیچ عنوان قابل عوض شدن نیست.
وی با اعلام اینکه با ایده سازمان ملی جوانان برای تشکیل خانواده های نیمه مستقل موافق نیست ، افزود: اکثر جوانان در جریان آشنایی طولانی مدت به دلیل دخالت اطرافیان و مسائلی که از حاشیه روابط آن ها را تحت الشعاع قرار می دهد دچار مشکلاتی می شوند که همین مشکلات به خودی خود زمینه ساز اختلافات، ناسازگاری و در نتیجه جدایی خواهد شد.
مقتدری در پایان با تاکید بسیاری اینکه باورها و نگرش های ما در رابطه با این قضیه هنوز اصلاح نشده است ، عنوان کرد: جریان تشکیل خانواده های نیمه مستقل ابتدا باید به صورت فرهنگ در آید و دولت هم به جای اجرای این ایده ، باید ابتدا شرایط مساعدی را فراهم کند تا مشکل مسکن جوانان مانع ازدواج آنها نشود و بعد این ایده را بر روی آنان تست کند.

"فرزانه بسطامی"

چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان
آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:

              


1-
مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد  فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

2-
مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

3-
از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد: شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.


4-
بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد: به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟

5-
در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.



 6-
مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.


7-
افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.


8-
پیشنهاد خود را از حفظ نکنید: صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!


9-
مکان و زمان مناسب را بیابید: مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.

10-
او را دستپاچه نکنید: شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.


11-
انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: "بله-خیـر" و یــا "شاید". شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.


12-
اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: هـمـواره احـتـمال آن کـه وی "نه"بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.


13-
خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.

چگونه با جنس مخالف رابطه ای سالم داشته باشیم

راههای متعددی برای نیل به یک رابطه ی هدفمند و سالم وجود دارد که برخی از آنها متأسفانه در فرهنگ ملل ما هنوز جا نیفتاده است، در اینجا به این راهکارها اشاره می کنیم:

1-     هیچ کس غیر از خودتان مسئول شادی شما نیست! بهتر است اوّل از خودتان بپرسید که چرا هیچ وقت شاد نیستید؟ یکی از دلایل اختلاف در رابطه ها این است که فرد دائماً شاکیست و با روحیه ای ضعیف طرف مقابل را مورد سرزنش قرار می دهد. تنها کسی که کنترل زندگی شما را بر عهده دارد، خود شما هستید، دقیقاً خودتان هستید که با رویه خود در رابطه ها می توانید روند بد یا خوب بودن آن رابطه را تعیین و ادامه دهید.

2-     انعطاف پذیر باشید، به عقاید دیگران احترام بگذارید، هیچگاه دو انسان، عقاید و رفتار یکسان ندارند، بنابراین انتظار نداشته باشید که هر چیزی که می گویید، نفر مقابل آن را براحتی قبول کنید. رابطه ای دو طرفه و سودمند داشته باشید. در قرارهای خود سروقت حاضر شوید، اگر تعهد خاصّی بین خود گذاشته اید مثل ازدواج و ... به تعهدات خود پای بند باشید تا همواره امنیت و اعتماد بین شما برقرار باشد.

3-     به دنبال نقاط مشترک رفتاری خود و نفر مقابل باشید تا در این بین، اختلافات و نقطه نظرهای متفاوت یکدیگر را راحت تر قبول کنید، به این ترتیب هر دو از این رابطه ی دو طرفه لذّت خواهید برد. حقیقت این است که نمی شود در یک رابطه همواره به سود خود روند را پیش ببرید و در ادامه انتظار داشته باشید در این رابطه موفق و پیروز باشید. "اگر می خواهی تو را دوست داشته باشم باید این کار را .... بکنی"، چرا که این توقعات دائماً باعث بحث و جدل می شود، شاید هم وقتی خیالتان راحت شود که با این اختلافات، نهایتاً وی شرط شما را بپذیرید، ولی خوب، این رابطه پابرجا نخواهد بود. به نظرات وتجربیات یکدیگر گوش فرا دهید و آنها را در زندگی خود سهیم کنید. اگر فکر می کنید که نمی توانید این سهیم بودن و دو طرفه بودن رابطه را تحمّل یا ایجاد کنید، این بدان معنیست که هیچ گاه قادر نیستید یک رابطه ی سالم و با پرجا را داشته باشید.


 

ادامه نوشته

بينشهاى قرآنى در ساختار كانون خانواده

اگر در آيات قرآنى و بويژه "سوره نور" بادقت نگاه كنيم به‏خواست خدا به اين حقيقت خواهيم رسيد كه مقصود از احكام‏شريعت پيرامون پيوند ميان مرد وزن ساختن خانه‏اى آكنده از ايمان‏است وخانواده براين پايه‏ها استوار مى‏باشد:

1 - ديواره اين خانه همان حدود شرع است در مورد زن ومردزناكار، چه هر يك از آن دو بى هيچ ملاطفتى )بنا بر أصل حكم‏شرعى( به صد ضربه تازيانه محكوم‏اند.. خداوند مى‏فرمايد:)الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ‏وَحُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ(1)).
"زنان ومردان زناكار را هر يك صد ضربه تازيانه بزنيد واگر به خداوروز قيامت ايمان داريد مبادا كه در اجراى حكم خدا نسبت به آنان‏دستخوش رأفت گرديد، بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده‏كنند."
2 - بدينسان دين، احترام به كانون خانواده را با دژ بندى آن بوسيله‏نرده هايى محكم بنيان نهاده است كه مى‏توان آن را در تحريم پيوندجنسى ميان مرد وزن، جز آنگاه كه پروردگار مى فرمايد جلوه‏گردانست وشايد همين اصل در ساير احكام مربوط به پيوند ميان مردوزن از جمله تحريم )قذف( - نسبت دادن تهمتهاى جنسى به‏ديگران - جارى دانست، البته اين موجب مى‏شود كانون زنا شويى اززبان بيهوده‏گويان در امان بماند واحترامى اجتماعى براى آن در نظرآيد.
خداوند مى‏فرمايد: )وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحَصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِشُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُولئِكَ هُمُ‏الْفَاسِقُونَ(2)).
"كسانى كه زنان پاكدامن را متهم )به عمل منافى عفت( مى‏كنند،سپس چهار شاهد )بر مدعاى خود(نمى آورند، آنها را هشتاد تازيانه‏بزنيد، واز آن پس هرگز شهادتشان را نپذيريد كه آنها همان فاسقانند."
3 - براى تجليل خاص از خانواده وحفظ حرمت آن در برابر زبانهاخداوند حرام كرده است كه مردى به همسر خود نسبت زنا دهدواحكام لعان را بر او فرض گردانيده است، چنانكه جامعه را ازبكارگيرى مسائل جنسى از سوى باندهاى مختلف در راه منافع‏سياسى باز داشته، ومسلمانان را به والاترين ادب، مؤدب ساخته‏است وكسانى را كه تهمت جنسى به ديگران مى‏زنند رسوا كرده‏است. خداوند مى‏فرمايد: )إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ‏آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(3)).
"براى كسانى كه دوست دارند در ميان اهل ايمان كار منكرى اشاعه‏وشهرت يابد، در دنيا وآخرت عذابى درد آور مهياست. وخدا مى‏داندو شما نمى‏دانيد."

ادامه نوشته

سوالاتي كه در جلسه خواستگاري بايد مطرح شوند

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما  ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید .

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده  و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

2 -  سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

نظر شما در مورد حجاب چیست؟

-  شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

 - شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

-  میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

-  شما چه نقشی برای  زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد

3 -  به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟

آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟

آیا یک آقا یا یک خانم  پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

آیا برای یک خانم  دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

4-  حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.


ادامه نوشته

زنانی که از ازدواج می ترسند…

ما 2 گروه زن داریم که به دلیل ترس از انتخاب بد حاضر نیست ازدواج کنه.گروه اول زنانی هستند که منتظر یه فرصت خوب هستند.اینها خیلی خطرناک دارن حرکت میکنند.افرادی هستند که زیر نگاه شدید اطرافیان قرار دارند و مسلماً نمی خواهند که پس از ازدواجشان بشنوند : اِهه ، یارو رو! اینهمه صبر کرد آخرش با این تحفه ازدواج کرد! از طرفی بی اعتمادی به در و دیوار و عدم شناخت فاکتورهای صحیح یک نفر قدرت بله گفتن را ازشون سلب میکند.آنها یه فرد کاملاً تضمین شده رو از هر نظر می خواهند. اونها هزینه زمانی گزافی رو دارن پرداخت می کنند و مسلماً می خواهند از اینهمه هزینه سودی عایدشون بشه و همچنین مشت محکمی بر دهان یاوه گویان بزنند. دخترانی که باید یه چیزهایی رو به بعضی ها ثابت کنند و برای یک مرتبه هم که شده پوزشون رو بزنند! این گروه باید به چند نکته توجه کنند.

1-این هزینه سنگینی رو که شما در حال پرداختش هستید باعث میشه که سطح انتظاراتتون بالا بره.شما معمولاً بعد از ازدواج خیلی بیرحم میشین! چون زمانی دیگه برای از دست دادن ندارین و شوهرتون نباید در خوشبخت کردنتون فس فس کنه! شما شانس هیچ آزمایشی رو بهش نمیدین و اون فرد نگونبخت باید تمامی هزینه هایی که شما کردید رو سریعاً بهتون پس بده!! مسلماً اگر فرد توانایی کافی برای این مهم نداشته باشه و کسی باشه که درک حسی بلد نباشه شما وی را خواهید کشت!

2-بدونین هر ثانیه رو که اضافه میکنین 6 برابرش شرط انتخاب یک نفر رو سخت تر میکنین.شما همواره انتظار یک فرد خاص رو دارید…یه خبر بد هم که باید بهتون بدم اینه که اکثراً پیداش نمیکنین! واقعیت اینه انتخابهای شما بعد از مدتی شروع میکنه به کم شدن.بلایی هم که از آسمون ممکنه نازل بشه! اینه که بعد از مدتی دچار وحشت تنهایی بشین و در نتیجه به اولین کور و کچلی که یک هزارم خواسته های قبلتون رو نداره شوهر کنین و مجبورین کلی هم ازش در مقابل تعجب اطرافیان دفاع کنین!

3-شما از یک فرد معمولی انتظار بیشتری از همسرتون دارید . شما عموماً خودتون رو سرکوب حسی و جنسی میکنین.دچار یک افسردگی پنهان میشین و نهایتاً همواره منتظرین که فرد مورد نظرتون بیاد و رل فرمان زندگی رو ازتون بگیره تا شما یه نفسی بکشین و دیگه مسؤل رانندگی نباشین!شما می خواین کولر رو بزنین و یکم چشماتون رو ببندین و استراحت کنین! مشکل اینجاست که شوهرتون هم دقیقاً همین مرگش بوده که خواسته ازدواج کنه! حالا اون هم دیگه توان نداره و میخواد فرمان رو ول کنه و کنار شما استراحت کنه! خب ، حالا کدوم دره رو می پسندین که بیوفتین توش؟!


زنانی هستند که از مردها متنفر شدن و اگه بتونن نسلشون رو منقرض میکنن! اینها کمبود ها و ضربات عاطفی و همچنین نگرش غلطی که به روابط مرد و زن داشتن باعث شده من برای جن هم آرزوی چنین زنانی رو نکنم!البته اینها بیشتر دارن پوست خودشون رو میکنن تا دیگران! نکته جالب اینکه اینها در ازدواج موفق به حساب میان! چون تمام موارد احساسی رو بچه گانه و روابط زناشویی رو کوته فکرانه میبینند و در گیر مسائل مهمتری!! هستند غالباً با یک تیکه پاره آجر مثل خودشون ازدواج میکنن و اینقدر خشک و قفل منطق هستند که حرف هیچکس رو نمیپذیرند و در نتیجه کاملاً راحتند! من خیلی سوال از این گروه دارم ولی چون میدونم دارم آب تو هاون میکوبم حرفی نمیزنم!

اما گروه اول اگر به این شیوه ادامه دهند همه چیز را از دست خواهند داد و باید نکاتی را رعایت کنند تا زندگی برای آنان شیرین شود!!

1-باید بگم زنان ایرانی زندگی میکنن واسه شوهر کردن! این واقعیت زندگی اونهاست.از هر سمت هم ببینی بازم همینه….خانمهای گرامی، این تفکر پوچ رو بریزین دور که خوشبختی رو از ازدواج انتظار دارین.غلطه ، مردوده ، میگیرین چی میگم؟ در دنیای امروز رد شده. مردی که نتونسته خودش رو خوشبخت کنه چطور قراره شما رو خوشبخت کنه؟ خودش هزارتا عقده داره و حالا میخواد شما جوابگوی اونها باشین!ازدواج فقط یه روش زندگیه و اون احمقی هم که گفته تنها و بهترین روشه مال 2 قرن پیش بوده! ازدواج ممکنه به خوشبختی ختم بشه ولی راه اون نیست.

2-هر مقدار زمان لازمه مصرف کنین ولی به خاطر فشار اطرافیان ازدواج نکنین.شما حق دارید جوری که دوست دارید باشید.

3-این فکر غلط که زندگی از بعد ازدواج شروع میشه رو بریزین دور.لذت، تفریح، تجارت، آسایش و همه اون کارهایی رو که به اشتباه فکر میکنین باید حتماً با شوهر باشه رو از همین الان شروع کنین.بخاطر ازدواج زندگی رو فراموش نکنین.چه اشکالی داره که شما در مسیرهایی که فکر میکنین علاقه دارین فعالیت کنین و به خودتون برسین.انتظار خوشبختی از همسر داشتن غلطه! بلکه شما باید با ازدواج خوشبخت تر بشین.چه اشکال داره شما وارد بازار بشین ، وارد بورس بشین ، امتحان کنین ، شکست بخورین، پیروز بشین، سرمایه گذاری کنین ، جهانگردی کنین و کلاً خودتون رو وقف چیزی که ازش لذت میبرین بکنین….

4-از نظر جنسی خودتون رو آزاد کنین.رابطه راحت داشته باشین.شما احتمالاً سنتون زیاد شده و زمان کمی برای لذت بردن خواهید داشت.مردی که انتظار باکرگی از شما داره فقط یه احمقه که شما رو کالا میبینه و مصرفی. یه متحجر فکری که شما رو واسه بدنتون می خواد. ضمناً بدونین شوهر شما که احتمالاً از نظر سنی از شما چند سال بزرگتره دیگه اون قدرت و هیجان جنسی جوانی رو نداره و همچنین مسلماً تا الان بارها رابطه جنسی داشته وفقط یه فرد کوته فکر ظالم از شما انتظار داره که شما همیشه در حال کشتن خودتون باشین.

روشهای غلبه بر وسوسه های شیطانی

شیطان و وسوسه هایش همواره بر سر راه هر فرد با ایمانی سبز شده و خودنمایی می کنند. او هر حیله و نیرنگی را سوار می کند تا معتقدین واقعی از راه راست دور شده و نتوانند فرمانبردار خالص و حقیقی باقی بمانند. هیچ کس در برابر وسوسه های شیطان در امان نیست و نمی توان گفت که همه در رویارویی با آنها صد در صد پیروز از میدان خارج می شوند. اما برخی افراد آنچنان با این وسوسه ها مقابله می کنند که شیطان در مقابل آنها سر فرود می آورد و کمتر اتفاق می افتد که بر آنها استیلا یابد. در عوض دسته دیگری نیز هستند که به راحتی در مقابل این وسوسه ها اغوا شده و هیچ امیدی به رهایی و نجات آنها وجود ندارد. یک چنین شرایط ناخوشایندی نشئت گرفته از حس نومیدی است. شخص دید وسیع خود را نسبت به تمام مسائل، از دست میدهد و دیگر قادر نیست قدرتی را که خداوند به او عطا کرده، ببیند.

اولین چیزی که این افراد باید به خاطر داشته باشند، این است که خداوند هیچ گاه آنها را به سمت ارتکاب گناه هدایت نمی کند. خداوند قصد دارد تا بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد و این مراحل همه و همه برای پاک سازی و تقویت نیروی ایمان آنها طراحی شده. گناه درست زمانیکه اصلا انتظار آنرا ندارید به وقوع می پیوندد و هیچ کس مسئول آن نیست جز شخصی که مرتکب آن می شود.

اگر می خواهید مورد عفو و بخشش الهی قرار بگیرید، باید خود را سرزنش کرده و توبه نمایید. اما متاسفانه ما در عصری زندگی می کنیم که مردم چنین کارهایی را به دست فراموشی سپرده اند و معمولا گناه خود را به گردن جامعه، فشار روحی و یا هر موجود بی نام و نشان دیگری می اندازند. اگر کسی می خواهد که آمرزیده شود باید پیش از هر چیز قبول کند که "من مرتکب گناه شدم." تا زمانیکه به دنبال کسی یا چیزی دیگر باشد که گناه خود را به گردن آن بیندازد، در مقابل فریب ها و وسوسه های شیطانی خلع صلاح خواهد بود.

انسان ها باید به نقش پندهای آسمانی در زمینه فایق آمدن به وسوسه های شیطانی گوش فرا دهند. یک از آموزه های مقدس در این را به این قرار است: "من در قلب خود جهان را جای داده ام و موظفم که در برابر آن مرتکب گناهی نشوم" زمانی که دنیای خداوند به صورت جزء جدا نشدنی قلب شخص با ایمان در می آید، این امر سبب می شود تا سنگرهای فرد در مقابل وسوسه و فریب مستحکم تر گردیده و او برای مقابله با آنها آمادگی بیشتری پیدا کند. در عبارت بالا شاهد قدرت جهانی در مقایسه با قدرت وسوسه های شیطانی هستیم؛ مطالعه هدفمند و مقدس دست نوشته های مذهبی نیز این امر را ثابت می کند که این عامل از مهمترین پیش نیازهای مقابله با وسوسه و فریب است. قدرت جهانی نه تنها نسبت به تکنیک های مختلف شیطان به ما هشدار می دهد، ما را در مقابله با آنها نیز نیرومند می سازد.

یکی دیگر از راههای کامیابی و غلبه بر وسوسه ها این است که اصلا تا جایی که میتوانیم از آنها اجتناب کنیم. در جاهای مختلف دیده شده که پیامبران متفاوت پیروان خود را از خطر وسوسه آگاه ساخته و از آنها خواسته اند که در گودال چنین نیرنگ ها و فریب هایی نیفتند. برخی افراد با ایمان واقعی بالاخره به این نتیجه دست پیدا می کنند که وسوسه با گناه فرق دارد، و تنها در این صورت است که شخص قادر می شود بدون متحمل شدن هیچ گونه ضرر و زیانی، وسوسه های شیطانی را به دام انداخته و با آنها به مبارزه برخیزد. رفته رفته این کار به یک سرگرمی آشکار برایش تبدیل می شود؛ هر چه وسوسه ها بیشتر او را غلغلک می دهند او راحت تر آنها را به دام خواهد انداخت.

یکی از عبارات حیاتی در این باب...


ادامه نوشته

دوستیهای بی پایه و اساس :

دوستیهای امروزی دوستی که بواسطه ردو بدل شدن یه شماره روی کاغذ یا جدیدا روی کارت ویزیت یا تو چت  تو تاکسی تو پارک تو سینما تو اتوبوس و هر جا که بگی شروع میشه از بین چندتا شماره ای که میدی بالاخره یه آدم بیکار پیدا میشه و از اون چندتا شماره ای که گرفته شماره ی تو رو انتخاب میکنه و زنگ میزنه .

 همه چیزداره شروع میشه میتونه یک شروع خوبی باشه میتونه مسیر زندگی آدمو عوض کنه و آدم خوشبخت بشه یا اینکه بر عکس صدای زنگ تلفن صدای زنگ بدبختی ماست شایدم فقط صداتو بشنوه فقط و فقط برای یکبار باهات حرف بزنه و بعدم بره دنبال کارش یا شایدم یه شماره تلفن دیگه،  به هر حال انتظار برای تو به پایان اومده بالاخره یکی پیدا شد که بهت محل بزاره و باهات تماس بگیره هر نقطه خونه که باشی با شنیدن صدای تلفن با سرعتی چند برابر سرعت نور خودتو میرسونی پای گوشی تلفن حالا.... یا موبایل .

اگه بچه شهرستانی که خوب صداتو فورا لهجه تهرونی به خودت میگیری تا اینکه طرف نفهمه که چقدر ض... هستی همین عوض کردن لهجه نشونه اینه که تو از اینی که هستی بدت میاد و دوست داری طور دیگه ای بودی . خوب شروع می کنید به حرف زدن سلام و احوال پرسی چندتا حرف بیخودی دیگه و یه اسم کامبیزی بهش میگی اشکال نداره بعدا اگه قضیه لو رفت خودت راست و ریستش میکنی . فکر می کنی زرنگی اما غافلی که طرفتم مثل خودته خلاصه اگه طرف رو جذب کنی یه ، یه ساعتی شایدم بیشتر حرفهای بیخودی بهم میزنید آخر سر طرف میگه خوب دیگه ،  تو بهش میگی بازم بهم زنگ میزنی طرفم میگه تا ببینم ( یعنی اینکه باید شماره های دیگروهم امتحان کنه) کاری نداریم خلاصه اینکه دوستی شروع میشه .

آخی اولش چقدر خوبه همش دلت میخواد باهاش حرف بزنی فکر میکنی دیگه از خدا هیچی نمی خوای هرروز بهت زنگ میزنه اولش خیلی واسه هم حرف دارید اما خیلی زود حرفاتون تموم میشه و تبدیل میشه به حرفهای تکراری . فکر می کنی که خیلی دوسش داری اگه اون نباشه (وا این حرفا چیه زبونت رو گاز بگیر مگه میشه بدون اون ) زندگی هم نیست انگار دنیا سوراخ شده و فقط همین یه نفر برای تو افتاده پایین حالا چرا چون طرف یه چشم وابرویی با زور لوازم آریشی بهم زده و صداشو کج کرده و خلاصه بهت نگاه کرده و هر روزم داره بهت زنگ میزنه خبر نداری که این حس فقط وابستگیه و عادت .بعد یه چند وقتی  طرف تلفناش کم میشه تو چت جوابتو نمیده باهات کمتر میاد بیرون همشم بهونه میاره آخرشم یه روزیا به کل جوابتو نمیده یا اینکه خیلی راحت بهت میگه ما بدرد هم نمی خوریمو از این حرفا آخ اونروز میخوای خودت رو بکشی هر چی میپرسی چرا جوابی نداره بگه

 این وسط تو رو باش که بی خودی به یه عروسک دلبستی همش تقصیر خودت بود. این از پسراش دختراشم که اوه اوه تا پسره میبینه دختره بهش وابسته شده میگه عزیزم من نمیتونم جلوی خودمو بگیرم تو مگه منو دوست نداری مگه من و تو مال هم نیسیتم پس خلاصه آخرش اینه که آقا هوس یه برنامه ای کرده دختره هم که ... ولش کن اینا شده سرگرمی دختر پسرا و دغدغشون مشکل اینجاست که این وضعیت پیشرفته شده و به  رشد پدیده ازدواجهای ناموفق افزوده شده آخه آدم عاقل کی میرو تو چت دنبال زن بگرده اون دختری که از تو به راحتی شماره میگیره یا اون پسری که فقط به خاطر خوشگلی تو بهت شماره میده خوب به صدتا دیگه هم میده نکنه فکر کردی از تو خوشگل تر کسی نیست . اینم شد انتخاب همسر .  قبل از اینکه به کسی پیشنهاد ازدواج بدهید یا پیشنهاد ازدواج کسی رو قبول کنید یا ساده تر قبل از اینکه خودتون ببریدو بدوزید یه سری به دادگاههای خانواده بزنید من نمی گم  که دوستی یک رابطه نادرست است نخیر دوستی بین دختر و پسر اگر در جهت شناخت باشه نه در جهت ارضاء کردن میل جنسی خیلی هم خوبه نمی گم ازدواج بین دخترو پسرای یکه با هم دوست هستند بده نه اتفاقا خیلی هم خوبه اما به شرطی که در رابطه دوستی به یه سری از شناختها برسید البته  مطمئن باشید خودتونم بکشید تا زیر یه سقف نرید به شناخت کامل نیمرسید . اینکه صبح تا شب بهم بگید دوست دارمو عاشقتم و همدیگرو در آغوش بگیرید تو جاهای خلوت و ... که نشد دوست داشتن. جالب اینجاست که کار بر عکسه قبل از ازدواج که خبری نیست روزی صدبار دوطرف بهم میگن دوست دارم اما بعد از ازدواج هر دو طرف تشنة دوست داشتن هستند .

 بارها گفتم بازم میگم دو نفر شاید تا آخر عمر بهترین دوستای روی زمین برای هم باشند اما این دلیل بر این نیست که بتونند زوج خوبی هم برای هم باشند . من یه چند روز پیش به دعوت یک وکیل به دادگاه خانواده رفته بودم باور کنید یه شخصی که خودش شاکی بود وقتی فهمید من برای تحقیق اومدم اونجا التماس میکرد که بنویسم که به این دوستیها دلنبندید به این سادگی ها فکر نکنید که همه چیز تموم شده خلاصه طرف دل پری داشت منم تو این پست سعی کردم به صورت ساده مطرح کنم تا هرکسی در هر سنی که هست متوجه منظورم بشه و از واژه های سنگین استفاده نکردم .

شناخت تفاوت ها زنان و مردان و احترام به آن

قال علی(ع): زنان در نزد شما امانت الهی هستند پس به آنان زیان نرسانید و آنها را تنها نگذارید.

 

امام صادق(ع) فرموده اند: خدا رحمت کند بنده ای را که رابطه ی بین خود و زنش را نیکو کرده است.

 

همه ی ما به این موضوع واقفیم که مردان و زنان از لحاظ جسمی و روحی با هم متفاوتند، همان گونه که در خلقت ظاهری با هم تفاوت دارند در مسایل روحی و روانی نیز از یکدیگر متمایزند. اما هنگامی که یک ازدواج صورت می گیرد و زن و مردی زندگی مشترکی را شروع می کنند، هر یک از آنها به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوتند و این تفاوت ها هم بسیار است.  هر یک گمان می کند اگر طرف مقابل دوستش دارد باید همان گونه باشد که او می خواهد. لذا سعی در تغییر طبیعت و فطرت دیگری می نماید تا او را به دلخواه خویش در آورد و به این خاطر روابط متشنج می شود و فرصت گفت و گوی صمیمی و دوستانه از بین می رود. در مقالات بعدی مبحثی را به «پذیرش همسر» اختصاص دادیم و به خانم ها توصیه کردیم همسران خود را همان گونه که هستند بپذیرند. در این قسمت نیز به آقایان یادآوری می کنیم که زنان با مردان تفاوت های اساسی دارند. این تفاوت ها را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم. یکی از بزرگ ترین تفاوت های بین زن و مرد، این است که هر کدام از آنها چگونه با فشارهای روحی کنار می آیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل می کنند و به چه نحوی عکس العمل نشان می دهند. در این گونه مواقع مردها شدیداً در خود فرو می روند و گوشه گیر می شوند، در صورتی که زن ها با هیجانی فزاینده غرق در مسئله می شوند و خود را گرفتار می کنند. زمانی که مشکل یا فشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و در خود فرو می رود تا بتواند راه حلی پیدا کند. اما بر عکس زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش به آرامش می رسد.  

وقتی که مشکلی برای زنی پیش می آید، او فقط به یک شنونده نیاز دارد که بدون قضاوت و بدون ارایه ی راه حل، با دلسوزی به احساسات و گفته های او گوش کند.

وقتی که همسر شما از موضوعی ناراحت و کلافه است، به گرمی به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعی نکنید که مشکل گشایی نمایید و یا مسئله ی او را کوچک و بی اهمیت جلوه دهید، بلکه فقط با دلسوزی و تایید، حرف هایش را بشنوید؛ این موقع است که زن احساس حمایت می کند و خشنود و راضی می شود. صحبت کردن «نیاز» یک زن است و مرد هنگامی در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.

 

قال رسول الله(ص):  (3) خوب ترین شما آن کسی است که با همسر خود نیکو رفتار کند.

 

پس به این موضوع توجهی عمیق و اساسی داشته باشیم که زمانی زن احساس می کند از طرف همسرش مورد احترام و پذیرش قرار گرفته، که شوهرش شنونده ای خوب برای سخنان و احساسات او باشد. یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت می دهد، مثلاً وقتی که به منزل می آید حال او را می پرسد و از او سوال می کند که روزش را چگونه گذرانده است؟ و هنگامی که می بیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزی می خواهد تا برایش حرف بزند، وقت صحبت کردن دستان او را می گیرد و لمس می کند .به او نگاه می کند و نشان می دهد که به سخنانش توجه دارد، به کتاب هایی که می خواند، و مطالبی که بازگو می کند، توجه و علاقه نشان می دهد، با صبوری به حرف هایش گوش می کند و مرتب به ساعت نگاه نمی کند، یا روزنامه ورق نمی زند و کلامش را قطع نمی کند.

این گونه است که زن، احساس اعتماد و امنیت می کند و از عشق همسرش مطمئن می گردد و حس می کند که مورد احترام قرار گرفته و زمانی که زن احساس احترام کند، برایش آسان تر است که از مرد آن طور که در خورش باشد قدردانی نماید .

بدانیم فواید دنیوی و اخروی نیز از قبل روش های پسندیده ی رفتاری نصیبمان خواهد شد. چنان که در روایت است:

قال رسول الله(ص) نشستن مرد نزد زنش نزد خدای متعال محبوب تر است از اعتکاف او در مسجد . (4)

 

الامام صادق(ع) : هر که به خانواده اش نیکی کند خداوند بر عمرش بیفزاید. (5) کسی که نیکی و نیکوکاریش با زن و فرزند مطلوب باشد، به رزقش اضافه می شود. (6) اخلاق خوب روزی را اضافه می کند.(7)

 

موضوع دیگری که در تفاوت زن و مرد مطرح است، مساله ی چرخه ی طبیعی احساسات زن است. زنان هم چون امواج دریا متلاطم و متغیرند، زمانی سرشار از عشق و گاهی غمگین. با شناخت این بعد از وجود زن، راحت تر می توان با احساسات او کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهی است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد، چرا که به روال طبیعی، او دارای فرود و فراز احساس می باشد و نمی تواند به طور ثابت، یک رفتار همیشه شاد ارایه دهد.

با پذیرش این موضوع می توان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطری چرخه ی احساسات خود را طی کند و به سلامت روحی و روانی دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تاثیر شگرفی در گذراندن آرام این مراحل دارد و بکار بندیم این کلام امام صادق(ع) را که: مومنان خدمتکار یکدیگرند و به یکدیگر سود می رسانند.(8)


منبع:

برگرفته از کتاب:«همسر اگر اینگونه می بود» نویسنده:راضیه محمد زاده

دلایل فرار آقایون از ازدواج

چرا برخی از آقایون ترجیح می دهند که ازدواج نکنند و مجرد باقی بمانند؟ تحقیقات حاکی از این مطلب هستند که 35% از مردانی که در سن ازدواج قرار دارند تمایلی به ازدواج ندارند. گفته می شود که این افراد بین 25-30 ساله هیچ گونه علاقه ای حتی به صحبت کردن در مورد مبحث ازدواج هم ندارند. یکی از دلایل عمده این مسئله آن است برخی از این افراد در خانواده های کم توان مالی به دنیا آمده اند و در محدودیت و به دور از مهر و عطوفت رشد کرده اند و لذا اساساً نسبت به همسر، فرزند، و زندگی مشترک دلسرد هستند و حس خوبی ندارند. این افراد به دلیل سختی ها و مرارت هایی که در کودکی خود متحمل شده اند، دارای اعتماد به نفس پایینی هستند، بر این باورند که توانایی خوشبخت کردن نفر دومی را ندارند، و نمی خواهند زیر بار مسئولیت زندگی بروند. باید توجه داشت زمانیکه زن و مرد یکدیگر را دوست داشته باشند و برای هم ارزش قائل باشند، ازدواج خود را به منزله یک اشتراک قابل تحسین جلوه می دهد و زوجین را از مزایای بیشماری بهرمند می نماید.

از سوی دیگر برخی از آقایون هم هستند که تصور می کنند فقط زمانی آمادگی ازدواج را دارند که سایر جنبه های زندگی آنها به حد کمال رسیده باشد: از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشند، شغل خوبی داشته باشند، سفرهای متعددی به اقصی نقاط جهان رفته باشند، با دوستان خود تجربه های زیادی را کسب کرده باشند و ...برای برخی از افراد ازدواج یکی از مهمترین وقایع موجود در زندگی است. اغلب مردها نامزد خود را به چشم یک زن و نه همسر نگاه می کنند و در همان مقاطع ابتدایی ارتباط او را می سنجند تا دریابند که آیا علایق و سلیقه های مشترکی در زندگی دارند یا خیر.

بر اساس تحقیقات تیم آکادمیک دانشگاه راجرز نیوجرسی تحت عنوان "پژوهش بین المللی ازدواج" و با همکاری محققانی از سراسر جهان این گروه به دلایل عمده عدم تمایل آقایون به ازدواج دست پیدا کردند که در ادامه مطلب شرح مختصری پیرامون آنها خواهیم داشت.

ادامه نوشته

سوالهایی که قبل از ازدواج باید از خود بپرسید

ازدواج کنار هم آمدن دو فرد از لحاظ جسمی، احساسی و روحی است. در هرکدام از این حیطه ها مسائ خاصی وجود دارد که برای هر ازدواج موفقی لازم است. برای اینکه ببینید شما و طرف مقابلتان در هر کدام از این حیطه ها با هم دمساز هستید یا نه می توانید سوالات زیر را از خود بپرسید:

نحوه ارتباط

·         آیا از نحوه تصمیم گیری ها در رابطه تان رضایت دارید؟

·         آیا درمورد برنامه های دراز مدت خود با هم بحث و مشورت کرده اید؟

·         وقتی ناراحت و افسرده هستید، آیا طرفتان می تواند مشوق و سنگ صبور شما باشد؟

·         آیا می توانید به راحتی آنچه می خواهید را از طرفتان طلب کنید؟

·         آیا از نحوه ارتباطتان با هم رضایت دارید؟

برخورد با مشکلات

·         آیا وقتی از چیزی ناراحت هستید با هم درمیان می گذارید؟ هیچیک از شما نباید از بین ناراحتی خود برای دیگری بترسد، هر دو شما باید برای حل مشکل و ناراحتی با هم تلاش کنید.

·         آیا شما یا طرفتان زود از کوره در می روید؟ آیا سر مسائل پیش پا افتاده با هم بحث و جدل می کنید؟

·         آیا در معرض عموم از هم انتقاد می کنید؟ انتقاد کردن از طرفتان در مقابل دیگران نشانه بی احترامی به اوست و می تواند چراغ هشداری از یک رابطه ناسالم باشد.

·         آیا شما یا طرفتان مداوماً مسائل و اشتباهات گذشته را یادآور می شوید؟ یک راه خوب برای کنار آمدن با هم این است که گذشته را به حال خود رها کنید و درعوض روی حال و آینده تان تمرکز کنید.

مسائل مالی

·         آیا می دانید درآمد طرفتان چقدر است؟ آیا طرفتان از درآمد شما بااطلاع است؟

·         آیا درمورد پولتان به طرف مقابلتان اعتماد دارید؟ آیا اینقدر به او اعتماد دارید که یک حساب مشترک با او باز کنید؟

·         آیا اهداف مالیتان با هم یکسان است؟ آیا درمورد پس اندازها و سرمایه گذاریهایتان با هم صحبت کرده اید؟

·         آیا می توانید با یک درآمد مشخص با هم کنار بیایید؟

·         آیا موافقید که هر دو شما کار کنید؟ بعد از اینکه صاحب فرزند شدید چه؟

·         اگر یکی از شما ناتوان شود چه؟ آیا دیگری حاضر است که از خانواده حمایت کرده و آن را بچرخاند؟

صمیمیت جسمی

·         آیا از طریقه ابراز محبت طرفتان رضایت دارید؟

·         آیا شک دارید که طرفتان به شما وفادار باشد؟ آیا طرفتان حسادت می کند؟ حسادت می تواند نشانه عدم اطمینان باشد. در یک رابطه موفق جایی برای بی اعتمادی نیست.

فرزندان  

·         آیا درمورد اینکه کی بچه دار شوید با هم مشورت کرده اید؟ آیا در تعداد فرزندانی که می خواهید بیاورید با هم موافق هستید؟

·         آیا در نحوه بزرگ کردن بچه ها اتفاق نظر دارید؟

·         آیا درمورد نقش مذهب در زندگی خودتان و بچه هایتان موافق هستید؟

خانواده، دوستان و عادت های شخصی

·         نظر خانواده و دوستانتان درمورد طرف مورد نظرتان چیست؟ اگر آنها هم از رابطه تان حمایت کنند همه چیز خیلی بهتر و راحت تر خواهد بود.

·         درمورد خانواده و دوستان طرفتان چه احساسی دارید؟ بعد از ازدواج آنها هم بخشی از زندگی شما خواهند شد، پس باید با آنها کنار بیایید.

·         آیا درمورد نحوه گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت خود اتفاق نظر دارید؟ نیازی نیست که همه زمان بیکاری خود را کنار هم بگذرانید اما باید درمورد اینکه چطور آنرا بگذرانید—در کنار هم یا به تنهایی-- با هم موافق باشید.

·         آیا رفتار و نحوه معاشرت طرفتان در اجتماع برایتان خوشایند است؟

·         آیا درمورد مسائل خانه داری مثلاً تمیزی خانه و امثال آن موافق هستید؟ درمورد داشتن حیوانات خانگی چطور؟

ازدواج تعهدی است که نباید در آن عجله به خرج دهید. همیشه باید آنقدر صبر کنید که هر دو شما آمادگی شروع آن را داشته باشید. بعد باید نگاهی عمیق و صادقانه به خودتان، رابطه تان، طرف مقابلتان و انتظارات هر کدام از شما از ازدواج بیندازید. بد نیست که در این زمینه با یک مشاور مشورت کنید. حتی می توانید در کلاس های پیش از ازدواج شرکت کنید. اگر بتوانید آگاهانه و عاقلانه برای ازدواج وارد عمل شوید، شک نکنید که رابطه ای فوق العاده قوی و بادوام خواهید داشت

*ازدواج، انتخاب یکی از مسیرهای سرنوشت

                                 

وقتی که صحبت از ازدواج و انتخاب همسر می شود ناخودآگاه احساس می کنم که مرحله سخت و خسته کننده ای در پیش است. شاید دلیل این که آن را سخت و دشوار می دانم این است که نیاموخته ام چگونه همسر ایده آل خودم را انتخاب کنم، شاید به وقایای زندگی آشنا نیستم و شاید به قول بزرگترها سرد و گرم زندگی را نچشیدم.

اما، با آن که از مزایای ازدواج مطلعم و به آرامش نسبی و شگفتی های روحانی و احساسی آن اعتقاد دارم، تصور می کنم، ازدواج، انتخاب یکی از شاه راه های سرنوشت است  و انتخاب نابه جا و اشتباه در این زمینه نتایج بد و ناگواری بر جای خواهد گذاشت. بنابراین برای رسیدن به انتخاب درست و ایده آل، هوشیاری و آگاهی و چشم انداز مدبرانه ای لازم است تا بتوانم تمام اثرات مثبت و منفی زندگی با همسر مورد نظرم را در جوانب مختلف و زمان های متفاوت بررسی نمایم.

به نظر من پیوند زناشویی به معنی سهیم شدن فرد دیگری از جنس مخالف با گذران زندگی ام است که تحت تاثیر حضور او تمام برنامه ها و اهداف شخصی و عمومی من، تصمیم های بزرگ و کوچک زندگی ام، روابط خانوادگی و عمومی ام، موقعیت های تحصیلی و شغلی و اجتماعی و موفقیت ها و پیشرفت هایم متحول خواهد شد.

اگر بخواهم به درستی زندگی کنم و آداب زندگی زناشویی را به جا آورم و به قوانین تعریف نشده! اما قابل انتظار احترام بگذارم، ناگزیرم که نظر، عقیده و باورهای همسرم را در اتخاذ تصمیماتم شریک نمایم و هم پای خواسته و توان او حرکت نمایم و هنگام درماندگی به احترام او بمانم تا مشکلش رفع شود و هنگام پیشرفت و موفقیت خود را به او برسانم تا از وجود من آزرده نشود و احساس شرم نکند.

همین تصورات و نوع نگاه من است که موجب می شود تا رفتار و اعمال، سطح اجتماعی، شغلی و تحصیلی و خانوادگی طرف مقابل و چگونگی تصورات و نوع خواسته ها و توقعاتش از زندگی زناشویی و نحوه تربیت خانوادگی و اجتماعی او، برای من مهم باشد زیرا زندگی و آینده من را تحت تاثیر قرار می دهد!

به همین دلیل است که وقتی صحبت از ازدواج می شود احساس ناخوشایندی به من دست می دهد زیرا هنگامی که به توقعات اطرافیان و جنس مخالف در دنیای امروز فکر می کنم، این گونه تصور می کنم که معیارهای اولیه طرف مقابل من در موضوعاتی معنا شده است که متاسفانه با معیارهایی من تفاوت عمده ای دارد. نمی دانم افکار من رویایی است یا توقعات طرف مقابل سطحی نگر؟! اما این را می دانم که من همیشه باطن را می بینم و ظاهر را بر حسب آن معنا می کنم، خواه آن ظواهر زیبایی باشد، خواه ثروت و خواه مقام یا تحصیلات!

 معیار دختران و پسرهای جوان و خانواده های آن ها معمولا بعد از نجابت و پایبندی به مذاهب، سطح تحصیلی و شغلی و مالی آن ها است و به ظاهر و زیبایی هم توجه خاصی می شود. معمولا  این شرایط در اغلب موارد برای یک وصلت توام با رضایت دختر و پسر و اطرافیان کفایت می کند. شاید دلیل آن هم این باشد که فرصت و زمانی که برای انتخاب و شناخت طرف مقابل از سوی خانواده ها(مخصوصا خانواده دختر) گرفته می شود بیشتر از این بضاعت نمی کند یا این که مسایل دیگر کم ارزش هستند و به امید هماهنگی و تفاهم درگذشت زمان،  نادیده گرفته می شوند.

اما آن چه را من معیار ازدواج می دانم این است که رفتار و طرز فکر طرف مقابل شبیه من باشد. عقاید و باورهای او با خواسته های من مغایرت نداشته باشد. او و خانواده اش از سطح بالای شعور و درک اجتماعی برخوردار باشند و ریشه خانوادگی شان با اصالت،  فرهنگشان متمدن باشد. والدین او به عنوان مشاورهای اصلی همسرم، از تجربه و درایت کافی و مناسب برای یک زندگی خوب و ایده آل برخوردار باشند و تربیت خانوادگی و اجتماعی آن ها در موضوعات مختلف زندگی متعادل و منطقی باشد. دوستان و افرادی که با آن ها ارتباط نزدیک دارد در شان خودش باشند. در رفتار همسرم تعادل و هماهنگی حفظ شود و موقعیت و شرایط مختلف زندگی را به درستی درک کند. آداب و معاشرت اجتماعی و ارتباط جمعی قوی و جذابی داشته باشد. افکار و برنامه هایش واقعی، دست یافتنی و در مرحله اجرا باشند. فکر اقتصادی داشته باشد و در زمینه های متنوع فعالیت کند و سخاوتمند باشد. روحیه شاد و نگاه مثبت داشته باشد و در ارتباط با دیگران کم تر به معایب آن ها توجه کند. برای شرف و آبروی خود و خانواده ارزش قایل باشد و برای حفظ آن تلاش کند. عصبانی نشود و هنگام جرو بحث توهین و دشنام نگوید. با ادب و متین باشد و شرم و حیا را رعایت کند. مشتاق آرامش و محبت در زندگی باشد و میزان علاقه و محبت خود را در رابطه با من به زبان بیاورد و در رفتارش نمایان سازد. صادق، منصف با عدالت و خیرخواه باشد و به عقاید و باورهای دیگران احترام بگذارد و آن ها را مقدم بشمارد. خود او خانواده اش انسانیت داشته باشند و شرافتمند باشند. با یکدیگر با احترام صحبت کنند و برای هم ارزش قایل باشند. قدرشناس باشند و حد توقعات خود را بدانند.

 

مهم این نیست که سطح تحصیلی وشغلی و مالی ایده آلی داشته باشد، مهم این است که توانایی، لیاقت و ظرفیت رسیدن به این موقعیت ها را داشته باشد و در جهت رسیدن به آن ها صادقانه تلاش کند.

شخصیت و نحوه گفتار، کردار و افکار او برای من از زیبایی ظاهری اش مهم تر است و این که انعطاف داشته باشد و انتقاد پذیر باشد تا بتواند شرایط سخت و دشوار زندگی را تحمل کند و مشکلات را با ملایمت حل نماید.

همین مسایل است که از بروز اختلاف های عمیق و حوادث ناگوار جلوگیری می کند و موجب می شود تا فرد بعد از ازدواج راهش عوض نشود و عقاید و باورهایش به بیراهه نروند. در اداره زندگی و تربیت فرزندان و هدایت خانواده به مشکل نخورد یا همسرش به راهی نرود که در شان او و خانواده اش نباشد. اختلاف های خانوادگی و قهر و قطع رابطه ها کم تر می شود. موفقیت های دو نفره بیشتر و تکروی ها کم تر می گردد. اختلاف های عقیدتی، فرهنگی و نگرشی دیگر وجود نخواهد داشت و همه آن ها به گونه ای زندگی می کنند که مشتاق آن هستند.

عشق واقعی ثروت و مقام و موقعیت نمی شناسد، عشق واقعی آن است که بر اساس معیارهای واقعی و منطقی ازدواج شکل بگیرد و به علاقه تبدیل شود تا پایدار بماند. اگر کسی عاشق صداقت همسرش باشد دوام عشقش بیشتر است تا به خاطر موقعیت مالی و مقام او به وی ابراز علاقه کند.

درست است که معیارهای ازدواج من رویایی است و همه آن ها در وجود یک نفر جمع نمی شوند و یا اگر باشد احتمال دارد خصوصیات من را نپذیرد اما این مهم نیست، مهم این است که من بتوانم قبل از ازدواج (مراسم عقد و عروسی)  سر فرصت و با دقت کامل این اولویت ها را در شخصیت طرف مقابلم و خانواده اش جستجو کنم و برای رسیدن به آن ها هوشیار باشم و با معیارها و خصوصیات ظاهری عوضشان نکنم.

این کار  با دقت در خصوصیات طرف مقابل تا حدود زیادی قابل تشخیص خواهد بود و هرچه ارتباط در دوران آشنایی در شرایط و موقعیت های مختلف بیشتر باشد، شناخت بیشتری بدست خواهد آمد.

مسایل مربوط به ازدواج را نمی توان در یک مقاله چند صفحه ای خلاصه کرد و برای گفتن تمام جوانب آن نیاز به نگارش کتب متعددی است، اما این گونه مطالب و مقاله های مشابه موجب می شود تا در مورد این موضوع مهم بیشتر بیاندیشیم و با دقت بیشتری تصمیم بگیریم .

امیر دشتکیان

ویژگیها و شرایط لازم دختر و پسر برای ازدواج

تفاهم در زندگی زناشویی

تفاهم،عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درك كردن . در زندگی برای نیل به تفاهم،باید عوامل و شرایطی مهیا باشد كه قبل از ازدواج،زن و مرد با توجه و عنایت كافیبه آنها زمینهیتفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند . پس دختر و پسر برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای ویژگیها و شرایطی برای ازدواج باشند .

عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج

ایمان و اعتقادات مذهبی

زن و مرد یك عمر شریك هم در زندگی هستند و اكثر اوقات را با هم می گذرانند ، پس تحت تأثیر عقاید،افكار، رفتار و اخلاق یكدیگر قرار خواهند گرفت . بدون تردید مرد یا زن ِ معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری ، تقوا و عمل صالح تشویق می كند ، بلكه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل كند . علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است .

تحصیلات

تشابه تحصیلی ، یكی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است ، ضمن آنكه علم و دانش به خودی خود یك مزیت و كمال مطلوب برای انسان محسوب می شود . زن و مردی كه یكدیگر را بهتر درك كنند ، بیشتر قادر خواهند بود با یكدیگر ارتباط برقرار كنند و طبیعتاً وظایف و مسئولیت های خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند . هر چند كه تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت كافیرادر زندگی تضمین كند ، ولی به هر حال تشابه در سواد و تحصیلات زن و مرد ، عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید .

سن

تناسب سن،میان زن و مرد ، آن دو را از نظر نیازها و علائق به هم نزدیكتر می كند و طبیعتاً‌ در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یكدیگر واقع بینانه تر خواهد بود . در مورد تناسب سنی ، معمولاً توصیه مس شود كه زن حدود دو تا چهار سال از مرد كوچكتر باشد . كارشناسان خانواده برای دختران سنین 22ـ 20 سال و برای پسران 26ـ 24 سال را توصیه می كنند . به هر حال باید توصیه داشت كه رشد عقلی ، عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی الزاماً با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست، به همین جهت نیز تناسب در سن را نباید یك شرط ضروری و الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت ، مشروط بر آن كه عوامل دیگری كه از ویژگی های یك فرد رشد یافته است ، مورد توجه قرار گیرد .

زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده

 تحقیقات نشان می دهد كهیکیاز مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر ، تشابه در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده های آن دو است . رفتار،اكتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحكم ترین نهاد تربیتی فرد است . بسیاری از عادات ، سلوك ، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذا خوردن ، معاشرت ، حرف زدن و بسیاری از ارزش های فرد در زندگی،در بستر خانواده آموخته می شود . بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانوادهیدختر و پسر، از اهمیت برخوردار است و عدم تشابه  یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده،می تواند منشاء بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی زناشویی شود .

در بین ِعوامل مؤثر در طلاق،اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانوادهیزن و مرد ، از فراوانی بالایی برخوردار بوده است.

وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده

 كارشناسان خانواده توصیه می كنند كه خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در كنار هم تجربه كنند . لكن این مسأله عمومیت ندارد و هستند افرادی كه با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در كنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند . بنابراین آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و مؤثرتر است كمالاتی از قبیل ایمان و تقوا ، اخلاق و رفتار نیك ، هوش و درایت و تربیت و اصالت خانوادگی است .

تناسب و تفاهم به جای تطابق و تشابه

زن ومرد از نظر عواطف و احساسات و سلیقه و رفتار نمی توانند به یك وحدت دست یابند و تطابق و یكی بودن مطرح نیست ، بلكه مراد توافق كلی زن و مرد در مسائل مختلف زندگی است كه زیربنای آن تفكر و اندیشه است . هیچ دو نفری صد در صد مثل هم نیستند و هیچ دختر یا پسری با فتوكپی خویش ازدواج نمی كند ، لكن هر اندازه نقاط مشترك و تشابه بین دختر و پسر بیشتر باشد احتمال بهتر زیستن و سازگاری آنان بیشتر خواهد بود . در عین حال كه زندگی های زناشویی نیز همانند افراد با یكدیگر متفاوت است و زندگی هر زن و مرد بی همانند و در نوع خود بی نظیر است . زن و مرد باید به رغم تفاوتهای فردی خود كه حاصل عوامل ارثی ، محیطی و رشد در طول زمان است یكدیگر را درك كنند ، زبانیکدیگر را بفهمند ، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و یكدیگر را آن گونه كه هستند بپذیرند .

پس هر دختر و پسری كه می خواهند با یكدیگر ازدواج كنند باید با تكیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی ِِ همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترك و تشابه بیشتر ، همسر خویش را برگزینند، با او پیمان ازدواج ببندند و برای یك زندگی سازنده ، شاد و سعادتمند بر خداوند توكل كنند .

اساس حفظ روابط در زندگی زناشویی و خانوادگی ، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفاً اتكاء به امتیازات و حقوقی كه قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است . بحرانی كه در جوامع امروز زندگی زناشویی، كیان خانواده و حتی جوامع را تهدید می كند ، عمدتاً معلول فقدان اخلاق و ارزشهای اخلاقی است .

از جلوه های تفاهم در خانواده و زندگی زناشویی، روحیه گذشت و عفو ، شكیبایی و بردباری ، صمیمیت و صداقت ، حُسن خـُلق و پذیرش ، تكریم و تواضع ، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است .

به خلق و لطف توان كرد صیدِ اهل نظر    به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

به امید اینکه همه ی جوانان برای تشکیل زندگی مشترک با توکل به خدا ، برترین گزینه را انتخاب کنند .

منبع: خانواده متعادل - احمد صافی

تهیه و تنظیم: زهره پری نوش

قبل از ازدواج باید بدانید...

یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کرده‌ایم که به شما در شناخت بهتر همسر آینده‌تان کمک می‌کند. حقیقتا این سوالات کلید طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواج‌تان کمتر خواهد بود.
چه عادت‌هایی دارد؟
آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آینده‌تان چطور؟ چند ساعت در شبانه‌روز تلویزیون تماشا می‌کنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار می‌کند؟ بهتر است بدانید همسر آینده‌تان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصی‌اش می‌کند؟ آیا این زمان‌ها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟

زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟
وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید حرف‌های دلتان را می‌زنید در او احساس عشق را بیدار می‌کنید. برخی افراد زمانی‌که یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت می‌کنند به اوج عشق می‌رسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق می‌رسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان می‌تواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کرده‌اید.
نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟
آیا شما فرزند می‌خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آینده‌تان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید.
روابط خانوادگی او چگونه است؟
خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار می‌کنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانواده‌ای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک می‌کند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانواده‌ها مشکلاتی دارند، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی ‌شوید یا می‌خواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟
طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت بر می‌آید؟
ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته‌اید و به کمی ‌تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می‌آید. از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه‌ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری‌های جدی،... همه و همه مشکلات غیرقابل پیش‌بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجه با این مشکلات دلسرد می‌شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می‌کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی‌گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می‌کردید پیش نرفته باشد؟
آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟
همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی‌شان دخالت می‌دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می‌خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچکترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.
انتظار او از ازدواج چیست؟
از کار خانه گرفته تا حساب‌های پس‌انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می‌کنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟
هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.
اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟
در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که می‌خواهید، فراموش نکنید هدف‌های زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی‌ وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: « تو در ۱۰ سال آینده خود را کجا می‌بینی؟» یا «می‌خواهی ۲۰ سال آینده چه زندگی داشته باشی؟»
اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟ کجا می‌خواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد می‌وزد برود؟
هر کس یک طرح یا آرزوی اصلی دارد. دریابید آیا شما می‌خواهید همسفر رویاهای همسر آینده‌تان باشید یا نه!؟
البته نمی‌توانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پخته‌تر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم می‌فهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید تا آخر عمر یک زندگی شاد خواهید داشت.

بایدها و نبایدهای ازدواج دانشجویی

              

فرهنگ سازی ازدواج ساده و آسان در سطح دانشگاه ها به تنهایی جوابگو نبوده و مشارکت تمام دستکاه های متولی را می طلبد.

طرح ازدواج دانشجویی بر اساس واقعیت پی ریزی شده است؛ زیرا دانشجویان در یک اجتماع کوچک به نام دانشگاه بیشتر و بهتر با یکدیگر آشنا می شوند، بنابراین می توان تسهیلاتی به دانشجویان ارایه کرد و ازدواج دانشجویی را گسترش داد.

وی افزود: برخی از این ازدواج ها ممکن است به جهت عدم انتخاب صحیح موفق نباشد؛ چرا که دانشجویان بیشتر بر اساس شخصیت و منش و رفتار به یکدیگر علاقه مند می شوند که به دلیل عدم تناسب فرهنگ و ارزش های خانواده ها مشکلاتی برای زوج های دانشجو بوجود آید.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه دانشگاه محیط مناسب و فضایی سالم برای همسریابی است، تصریح کرد: برای جلوگیری از برخی معضلات می توان قبل از ازدواج و در واقع با ورود به دانشگاه کلاس های همسریابی برای دانشجویان برگزار کرد و ذهن دانشجویان را برای انتخابی درست و آگاهانه آماده ساخت.

بهرامی با اشاره به برگزاری جشن های ازدواج دانشجویی گفت: یکی از معایب این طرح این است که از میان راه شروع به کار می کند؛ در واقع زمانی که انتخاب صورت گرفته، کلاس ها و کارگروه هایی برای شناخت همسر و مسایل زناشویی برای زوج های جوان برگزار می شود، در حالی که بیشتر ازدواج هایی که به طلاق می انجامد در بحث انتخاب همسر دچار مشکل هستند.

وی ادامه داد: سرفصل هایی که در کلاس های آموزشی به زوج های دانشجو ارایه می شود بیشتر در زمینه های ارتباط با همسر و ارتباط با خانواده همسر است که این سرفصل ها لازم، اما کافی نیست و باید در کلاس هایی همچون کلاس های کنترل مخارج، نحوه رابطه اجتماعی سالم و فرزندپروری برای پیشگیری از معضلات اجتماعی به زوج های دانشجو آموزش های مناسب داده شود.

این روانشناس بیان داشت: فرهنگ سازی ازدواج ساده و آسان در سطح دانشگاه ها جوابگو نخواهد بود و باید در سطح جامعه این کار صورت گیرد، بنابراین برای رسیدن به فرهنگ ساده زیستی باید تمام جامعه یکسو به سمت هدف مشخص حرکت کنند.

● ازدواج گلوگاه بسیاری از مسایل است

همچنین دکتر افشار تموک، از روانشناسان و استادان دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی شبکه خبر دانشجو ، در مورد جشن ازدواج دانشجویی گفت: اساساً حرکتی که در زمینه ازدواج دانشجویی آغاز شده، حرکت درستی است، اما برای شکل گیری فرهنگ ازدواج ساده باید ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مسایلی چون سنت ها و فرهنگ خانواده و ... را نیز در نظر گرفته و غیرعجولانه و با کار کارشناسی برای رسیدن به هدف پیش رفت.

وی افزود: تلقی ما از اجرای این طرح این بود که هزینه های ازدواج پایین بیاید و دانشجویان با آگاهی بهتر و بیشتر به انتخاب همسر بپردازند، اما باید فرهنگ خانواده ها و رسم و رسومات آنها را نیز در نظر گرفت و برای فرهنگ سازی، تمام مراکز و ارگان ها، بخصوص صدا و سیما به طور هماهنگ شده عمل کنند.

افشار تموک اظهار داشت: یکی از مزایای ازدواج دانشجویی این است که دانشجو دیگر در حاشیه نیست و با خیال راحت انتخاب خود را انجام می دهد و به این ترتیب باانگیزه به تحصیل و کار می پردازد. این استاد دانشگاه تصریح کرد: بررسی ها نشان داده که معمولاً پیشرفت اقتصادی بعد از ازدواج صورت می گیرد و فساد اخلاقی و بزهکاری کاهش می یابد و روابط در جامعه سالم می شود.

وی افزود: بحث ازدواج گلوگاه بسیاری از مسایل اخلاقی و معنوی است؛ چرا که دانشجویان در دوران بمباران جنسی قرار دارند و با ازدواج دانشجویی، دانشجو با خیال راحت همسر خود را انتخاب می کند و بسیاری از مسایل او حل می شود.

این روانشناس اظهار داشت: یکی از مزایای دیگر ازدواج دانشجویی پایین آوردن سن ازدواج است؛ که با پایین آمدن سن ازدواج بسیاری مسایل اجتماعی نیز حل خواهد شد.

افشار تموک بیان داشت: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها پیشرو در اجرای این طرح است، اما برای تحقق امر ازدواج باید تمام نهادها و مراکز،این نهاد را یاری کنند و با در نظر گرفتن بودجه لازم سطح برنامه ها را از نظر کمی و کیفی افزایش دهند.

وی ادامه داد: دانشجویان باید را در دو سطح نرم افزاری عاطفی و معنوی و سخت افزاری اقتصادی و اجتماعی آماده ساخت؛ زیرا بسیاری از دانشجویان آمادگی روحی لازم را برای زندگی جدید ندارند و برخی از دانشجویان نیز در حالی که به آمادگی روحی رسیده اند توان اقتصادی پایینی دارند که باید با ارایه طرح های پشتیبانی از این دانشجویان حمایت کرد.

● خودشناسی محور اصلی کارگاه های ازدواج دانشجویی قرار گیرد

همچنین دکتر غفرانی در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی شبکه خبر دانشجو ، اظهار داشت: خودشناسی مهم ترین محوری است که موفقیت ازدواج را چه در سطح دانشگاه و چه در سطح کلان جامعه به همراه دارد و کارگاه های آموزشی ازدواج که توسط نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها برای دانشجویان برگزار می شود باید در کنار مراسمات و جشن های ازدواج دانشجویی، به این مقوله توجه جدی داشته باشند.

وی افزود: زوجین دانشجو باید بیش از آن که نسبت به یکدیگر شناخت و آگاهی داشته باشند، خود را بشناسند تا بتوانند از مواضع اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یکدیگر را سنجیده و متناسب با آن اقدام به انتخاب همسر کنند تا ازدواج های دانشجویی به شکست منجر نشود.

این استاد دانشگاه و فعال ازدواج دانشجویی خاطرنشان کرد: آمارها و تحقیقات بیانگر آن است که هر چه میزان معاشرت های قبل از ازدواج بیشتر باشد، امکان بروز ناسازگاری در زندگی افزایش خواهد یافت، بنابراین لازمه دوام و بقای زندگی پس از از ازدواج، رعایت تعادل در میزان معاشرت با همسر قبل از ازدواج در راستای مباحث اسلامی است.

غفرانی با انتقاد از نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها به خاطر نمادین شدن جشن های ازدواج دانشجویی گفت: برگزاری نمادین جشن های ازدواج دانشجویی بدون شک تنها تشویقی در دانشجویان به امر ازدواج است، اما هیچ گونه تاثیری در پایداری آن نمی تواند داشته باشد، بنابراین نهادینه کردن ازدواج های ساده در بین دانشجویان و در سطح جامعه به مشارکت تمام دستگاه های متولی نیاز دارد.

وی تصریح کرد: متاسفانه قرار گرفتن در دنیای تکنولوژی و صنعت باعث شده تا برداشت ها از ازدواج تغییر کند واین برای جامعه سودمند نیست و برای جلوگیری از ایجاد ناسازگاری در بین زوجین باید تصویر درستی از زندگی با استناد به آیات قرآن و احادیث اسلامی به جامعه معرفی شود.