دو تا وروجک

دنیا به قدری بزرگ است که جا برای همه هست؛
سعی کنید جای خود را بیابید...

"چارلی چاپلین"

 

دوتا وروجک

 

پ.ن: این دوتا وروجک رو که میبینید مجتبی و مهدی هستن. من نمی دونم تو این دیگ چه میکنن! عجبااااا

معرفی دو تا وروجک برای جلوگیری از شبهه های احتمالی:

مجتبی عزیز: مو بور. چشم روشن. پسر پسر داییم!

مهدی عزیز: چشم و ابرو مشکی. پسر دختر داییم!

آدمهای پر مدعا!

دل ، بی قرار نیست ادا در می آوریم
چشم انتظارنیست ادا در می آوریم

عمریست درتلاطم دنیا ولذّت است
وقف نگار نیست ادا در می آوریم

مرغی که هر زمان سر یک بام می پرد
دنبال یار نیست ادا در می آوریم

قلبی که دل به صحبت سرما سپرده است
فکر بهار نیست ادا در می آوریم

اصلاً دلی که مست ریا و ربا شود
گوشش به کار نیست ادا در می آوریم

برلب دعای ندبه و دل غرق شهوت است
این انتظار نیست ادا در می آوریم

آقا محبّ واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست ادا در می آوریم

 سنگ نوشته جمکران!

سنگ نوشته جمکران2!

پی نوشت: دوتا عکس از سنگ نوشته های مسجد مقدس جمکران قراره براتون بذارم. منتظر باشید!

بعد نوشت: اینم از عکسها!

حاجی بیا پایین، خطرناکه!

مردی در کنار رودخانه ای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را شنید و متوجه شد که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب پرید و او را نجات داد. اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب پرید و دو نفر دیگر را نجات داد! اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک می خواستند شنید...!

او تمام روز را صرف نجات افرادی کرد که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند؛ غافل از اینکه چند قدمی بالاتر دیوانه ای مردم را یکی یکی به رودخانه می انداخت...!

 

پیر مرد و دریا

اینجا انزلی. فروردین ۹۰

پ.ن: اول کفشاشو در آورد و بعد رفت بالای سکو کیک و ساندیسشو خورد. خواستم نیم رخ عکس بگیرم ازش که یهو برگشت نگام کرد!!! مثل تجربیات دیگه ام تو عکاسی از افراد، لبخندی بیش نزدم! البته بگما افراد مسن عاشق اینن که ازشون عکس گرفته بشه. وگرنه من تا حال زنده نبودم با این کارهای عکاسیم!