چه كنيم تا گرفتار روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر نشويم؟

رسيدن به آرامش و درك زندگي پاك، يكي از مهم‌ترين اهداف آفرينش انسان است. خداي رحمان به ما عقل و چشم و گوش و مهم‌تر از همه، پيام‏هايش را به ما عنايت فرمود تا «آرامش و زندگي پاك» را تجربه كنيم؛ «ألا بذكر الله تطمئن القلوب».1
بدون خدا، زندگي رنجي است بي پايان؛ «وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَه ضَنْكاًً».2
«
كساني كه به خدا ايمان آورده و ايمان خود را به ظلم نيالوده‌اند، داراي ايمني و مصونيتند و آنان هدايت يافتگان واقعي هستند».3
بنيامين راش، پدر روان‌پزشكي آمريكا مي‌گويد: «دين آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي ‏اهميت دارد كه هوا براي تنفس».4
يونگ، روانكاو مي‌گويد: «در مورد بيماران روحي كه از 35 سال به بالا داشتند، حتي يك نفر يافت نمي‏شود كه مشكل رواني او در آخرين مرحله تحليل، به ايمان مذهبي مربوط نگردد و بهتر است بگوييم كه هر فرد از آنان، به علت فقدان آن چه كه دين زنده به اشخاص مي‏دهد، بيمار شده‏اند و هيچ كس از آنها كه نظر ديني و مذهبي خويش را باز نيافتند، واقعاً درمان نشده‏اند».5
امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: «تقوا، داروي بيماري دل‏هاي شما و شفاي مرض بدن‏هاي شماست».6
امام كاظم عليه السلام مي‌فرمايد: «لقمان به پسرش گفت: دنيا، درياي ژرفي است كه افراد بسياري در آن غرق شده‏اند و تقوا و پرهيزكاري، كشتي توست. آن كشتي‌اي كه آكنده از ايمان باشد، بادبان‏هاي آن، توكل به خدا و پاس‌دارش، عقل و ناخدايش، علم و فرمان آن، بردباري و تحمل است».7
زندگي، قانون دارد. خوشبختي، با فهم و رعايت قانون زندگي و سيه‌روزي، با ناديده انگاشتن قانون زندگي، حاصل مي‌شود. موفقيت‏ها به بخت و اقبال وابسته نيست؛ بلكه زندگي پاك را با احترام به قوانين، مي‌توان در آغوش کشيد.
جوانان، دانشجويان و استادان بزرگوار، بايد بدانند كه دنياي بي‌خداي امروز، براي کسب موفقيت کامل و آرامش واقعي، حرف زيادي ندارد و طي دو يا سه قرن گذشته، برخي از دانشمندان تربيتي و روان‌شناسان غربي توانسته‏اند به برخي از قوانين آن – به گونه‌اي ناقص – پي ببرند؛ اما (قرآن و عترت)، ۱۵۰۰ سال قبل، آن هم با رعايت همه عرصه‏هاي زندگي و باور به سراي ابدي، دقيق‌ترين قواعد را براي درك يك زندگي پاك، بيان كردند؛ «من عمل صالحاً من ذكر و أنثي فهو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه».8
اينك براي اين كه دچار «روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر» نشويم، چند قاعده را به اختصار بيان مي‌كنيم:

ادامه نوشته

آسيب شناسي روابط دختر و پسر

                                     

روابط دختر و پسر، داراي آفت‏ها و آسيب‏هاي رواني و اجتماعي جبران‌ناپذيري است كه چند نمونه آن به شرح زير است:

1. سركوب شدن استعدادها

يكي از مهم‌ترين عواملي كه با وجود رشد نيروهاي جسمي، فكري و روحي نوجوان، مانع از به جريان افتادن صحيح و اصولي آنها و تأمين سعادت آينده او مي‌شود، تسلّط ميل جنسي بر وجودش مي‌باشد. عدم كنترل اين ميل، سبب مي‌شود كه تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قواي جسمي و مغزي او معطوف هوس‌بازي‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازي نگردد، تمام فكر و ذهن او به وسيله اين خيالات و افكار، اشغال شده و او مجالي براي انجام كار ديگري و شكوفايي انديشه و استعدادش پيدا نمي‌كند. اين شعله‏اي كه در سراسر وجودش زبانه مي‌كشد، تمام تر و خشك را با هم مي‌سوزاند و شكوفه‌هاي تازه دميده در گلزار شخصيت معنوي‌اش را طعمه آتش سوزان مي‌كند.8
آيه الله سبحاني مي‌گويد: روزي در محضر حضرت آيه الله العظمي بروجردي (ره) نشسته بوديم كه يكي از پزشكان تركيه، به ديدار آيه الله بروجردي آمد و سؤال كرد كه چرا اسلام نوشيدن شراب را حرام كرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقيقت انسان را عقل، قدرت انديشه و تفكر تشكيل مي‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وي با ديگر موجودات زنده تفاوتي نداشت و يكي از اموري كه در تضاد شديد با قوه عقل انسان است، نوشيدن شراب است؛ همان طور كه پزشكان نيز اين مطلب را تأييد كرده‌اند. بنابراين، چون شراب عقل را از بين مي‌برد و حقيقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع كرده است.
آن پزشك به دنبال اين پاسخ، گفت: درست است كه نوشيدن زياد شراب، باعث از بين رفتن قوه تعقل انسان مي‌شود و حقيقت انسان زير سؤال مي‌رود، ولي اگر كسي به مقدار كمي از اين نوع مايعات بنوشد، نمي‌توان گفت چنين تأثيري دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندك را نيز ممنوع كرده و نوشيدن آن را غيرمجاز مي‌داند. آيه الله بروجردي فرمود: چون انسان، كمال‌طلب است و هرگز به مقدار كم قناعت نمي‌كند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس كمال‌خواهي‌اش، به تدريج بر خواسته خود مي‌افزايد. به همين جهت است كه اسلام از همان ابتدا، حتي مقدار اندك آن را ممنوع كرده است و به عنوان يك قانون قطعي و دقيق، آن را براي تمام افراد چه با اراده و چه كم اراده، به اجرا گذاشته است و چون اين ويژگي يعني كمال‌طلبي، در ديگر ابعاد و زمينه‌ها جاري است، ديگر قوانين و مقررات و دستورالعمل‌هاي صادره از طرف قانون‌گذار هستي، بر اساس همين نكته شكل گرفته و آن جا كه ممكن است زياده‌طلبي باعث حريم‌شكني شود و به تدريج انسان در وادي هولناك و در معرض خطرات جاني و روحي قرار گيرد، اسلام با جديت و قاطعيت آن را نهي مي‌كند.
اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همين موارد است كه با يك سلام و احوال‌پرسي ساده آغاز مي‌شود و يا به انگيزه اهداف آموزشي و غيره شروع مي‌شود؛ ولي به تدريج، نوع رابطه و گفت‌وگو تغيير پيدا كرده، بر ميزان و كميت آن نيز افزوده مي‌شود و تا آن جا پيش مي‌رود كه انسان تمام انرژي عاطفي خود را مي‌خواهد در همين گفت‌وگوها و ارتباط‌ها هزينه كند و هرگز به همان حداقلي كه در روزهاي اول داشته، اكتفا نمي‌كند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفي و مبتني بر احساسات، اجتناب كرد.
بنابراين، ما براي اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمي را به دنبال نداشته باشد)، دليل موجه و قابل قبولي را نمي‌شناسيم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار مي‌شود و به تدريج، دو طرف در گردونه‏اي وارد مي‌شوند كه چه بسا هيچ كدام خواستار آن نبودند؛ گردونه‏اي كه گاهي رهايي از آن، مستلزم هزينه كردن تمام انرژي رواني و جسماني فرد و قرار گرفتن در بن‌بست شديد است. لازم به ذكر است كه اين سخن، يك ادعاي صرف و بدون پشتوانه و دليل نيست؛ بلكه مركز مشاوره ما كه در سطح دانشگاه‌ها فعاليت مي‌كند، روزي نيست كه نامه‌اي از جواني كه در چنين دامي قرار گرفته دريافت نكند.
جالب اين است که تقاضاي كمك و فريادرسي از افرادي است كه معمولاً در ابتداي كار، به خود مطمئن بوده‌اند و تصميم جدي‌شان آن بوده كه وارد ارتباط احساسي و غيرمعقول و از نظر اخلاقي غيرصحيح، نشوند و تنها مي‌خواستند در حد ارتباط عادي و يا به قول شما يك سلام و احوال‌پرسي و يا اظهار محبت باطني با طرف مقابل داشته باشند. اكنون نمونه‌ايي از اين روابط را از زبان اين افراد مي‌شنويم:
1. «دختري 19 ساله‌ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هيچ پسري ارتباط نداشته‌ام... خودم در اقوام و فاميل از ماجراهاي دوست‌هاي خياباني كاملا خبر داشتم و هميشه مواظب بودم... كم كم با بچه‌ها خو گرفتم و سلام و احوال‌پرسي با آنها برايم عادي شد. آنها هم به ما سلام مي‌كردند... مدتي بعد، سلام كردن به پسرها هم شروع شد... تا اين كه روزي يكي از آنها گفت: ببخشيد مدتي است شما را زير نظر دارم و از اخلاق شما خيلي خوشم آمده، اگر لطف كنيد مدتي با هم دوست باشيم... حالم خيلي خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گريه مي‌كردم و افسوس مي‌خورم كه...».
2. «يك روز كه براي درس خواندن به پارك رفته بودم، قدم‌زدن‌هاي دختر و پسرهاي جوان، دو به دو با هم، توجه‌ام را جلب كرد و حواسم حسابي پرت شد. ناگهان تصميم گرفتم... تصميم تازه‏اي گرفته بودم؛ تصميمي كه از آن هراس داشتم و بيشتر از همه مي‌ترسيدم كه به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته‏اي بود كه حتي يك كلمه هم درس نخوانده بودم؛ بي‌انگيزه و بي‌حوصله شده بودم ... تا اين كه تصميم خود را عملي كردم و اكنون چند ماهي است كه با دختري رابطه تلفني دارم... شرايط بد گذشته‌ام جاي خود را به شرايط بدتر امروز داده، زندگي‌ام آرامش قبلي را ندارد و نمي‌دانم اين وضع تا كجا مي‌خواهد ادامه يابد... اين دختر، اكنون ظاهراً جاي خالي همه چيز و همه كس را برايم پر كرده، اما چه فايده كه در زندگي بيرون و واقعي من، هيچ جايي براي او نيست. مي‌ترسم كه به آلودگي و ناپاكي بيشتر كشيده شوم و كم كم به سوي لجن‌زار گناه كشيده و در آن غرق شوم».9

ادامه نوشته

رروابط دختر و پسر از نگاه قرآن كريم


قبل از بحث «آسيب شناسي روابط دختر و پسر»، اشاره‏اي گذرا به ديدگاه قرآن كريم در مورد اين بحث خواهيم داشت.

داستان موسي عليه السلام و دختران حضرت شعيب عليه السلام3

اين داستان، مربوط به زماني است که حضرت موسي عليه السلام با نگراني و ترس از دشمن از مصر به جانب مدين بيرون رفت و چون به سر چاه آبي در حوالي شهر مدين رسيد، آن جا جماعتي را ديد که گوسفندانشان را سيراب مي‌کردند و دو زن را يافت که دور از مردان، در کناري به جمع‌‌آوري گوسفندانشان مشغول بودند. موسي عليه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما اين جا چه کار مي‌کنيد؟ گفتند: ما منتظريم تا مردان، گوسفندانشان را سيراب كنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سيراب کنيم و پدر ما هم، مردي سال‌خورده است.
موسي گوسفندان آنان را سيراب کرد و سپس رو به سايه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسي عليه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود كه ديد يکي از آن دو دختر با کمال وقار و حيا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت كرده كه به منزل ما بيايي تا در برابر كمك تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتي موسي عليه السلام نزد پدر دختران (شعيب) رسيد و سرگذشت خود را با بيان کرد، شعيب گفت: اينک ترسي به خود راه نده که از شر قوم ستم‌کار، نجات يافتي. در اين هنگام، يکي از آن دو دختر (صفورا) گفت: اي پدر! اين مرد را براي كار خود اجير کن که وي بهترين کسي است که مي‌توان براي انجام كار برگزيد؛ زيرا او هم امين است و هم توانا. شعيب خطاب به حضرت موسي عليه السلام گفت: من اراده كرده‌ام که يکي از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.

پيام‌ها

1.در يك رابطه ضروري و حداقلي ميان دختر و پسر، بايستي رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حيا» باشد.
خداوند در توصيف راه رفتن دختر شعيب در آيه 26 سوره قصص، مي‌فرمايد: «تمشي علي استحياء»؛ زيرا شيوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشيدن، حامل پيام است و در هر فرهنگي، با مخاطبش سخن مي‌گويد.
فرق حيا و شرم اين است كه حيا، «کنترل ارادي رفتار، به منظور حفظ حريم بين خود و ديگران است و شرم، يک نوع ناتواني در اظهار وجود و ابراز خود است.
2. پدران و مادران، بايد بر رفتار فرزندان خودشان با مهرباني و احترام به شخصيت آنان و به دور از هر گونه توهين، نظارت كنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم بايد براي كسب آگاهي بيشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت كنند.
وقتي كه بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسيد: چه شد که امروز زود بازگشتيد؟ دختران گفتند: مرد صالحي بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمديم.
3. بايد از نگاه ناروا و «چشم چراني»، خودداري ورزيد که از آن به «غض بصر»5 تعبير شده است. فرمان قرآن اين است كه بايد از نگاه خيره، هوس‌آلود و کنترل نشده، پرهيز كرد.

چه بايد كرد؟

1.بايستي ميان والدين و فرزندان، روابط صميمي حاكم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در يك محيط سالم و قابل اعتماد، به راحتي مشكلات خود را با والدين در ميان بگذارند.
2. والدين بايد شرايط نسل جديد و واقعيت‌ها را درك كنند و سعه‌ صدر داشته باشند؛‌ تا با هوشياري و گفت‌و‌گوي منطقي با آنان، براي حل مشكل آنان اقدام كنند.
دختران و پسران مسلمان و پاك، بايد بياموزند كه در اولين برخورد تأثيرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و يا مادر و يا با يك مشاور آگاه و مسلمان، مطرح كنند؛ تا بتوانند از تجربه‌هاي علمي و عملي آنان بهره برده، قبل از اين كه دچار
آسيب‌هاي جدي شوند، تصميم عاقلانه‏اي بگيرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت‌هاي مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح كنند و والدين و مشاوران نيز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفيد و سازنده‏اي را ايفا كنند، مي‌توان اميدوار بود كه جلوي بسياري از روابط پنهاني و ناسالمي كه احتمال دارد بعد از برخورد نخستين شكل بگيرد، گرفته شود.

داستان حضرت يوسف عليه السلام و زليخا6

در آيه 23 و 24 سوره يوسف چنين آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زني كه يوسف در خانه او بود، از يوسف از طريق مراوده و ملايمت، تقاضاي كام‌گيري كرد و درها را [براي انجام مقصودش] محكم بست و گفت: براي تو آماده‌ام. يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامي داشته است. قطعاً ستم‌گران رستگار نمي‌شوند».
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَي بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ؛ و همانا (همسر عزيز مصر) قصد او (يوسف) را كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمي‌ديد، [بر اساس غريزه] قصد او را مي‌كرد. اين گونه [ما او را با برهان كمك كرديم] تا بدي و فحشا را از او دور كنيم، زيرا او از بندگان برگزيده ماست».

پيام‌ها7

1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدريج، پيدا مي‌شود. وجود دائمي يوسف در خانه زليخا كم كم سبب عشق مادي شد.
2. حضور مرد و زن نامحرم در يك محيط بسته، زمينه را براي گناه فراهم مي‌كند.
3. تقوا و ارده انسان، مي‌تواند بر زمينه‌هاي انحراف و خطا غالب شود.
4. خطر غريزه جنسي به قدري است كه براي نجات از آن، بايد به خداي رحمان پناه برد.
5. تلقين ياد خدا به نفس خود، نقش مهمي در ترك گناه دارد.
6. ياد كردن الطاف الهي و عاقبت گناه، مانع از ارتكاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ».
7. يك لحظه گناه مي‌تواند انسان را از رستگاري ابدي دور كند؛ «إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
8. انساني كه مقام و منزلت خود را مي‌داند خود را به بهاي كم و اندك نمي‌فروشد.
9. انبيا نيز در غرايز، مانند ساير انسان‌ها هستند؛ ولي به دليل ايمان به حضور خداوند، گناه نمي‌كنند؛ «وهم بها لولا ان رآي برهان ربّه».
10. بهانه بسته بودن درها كافي نيست؛ بايد به سوي درهاي بسته حركت كرد؛ شايد باز شوند.
11. امام صادق عليه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و يقين و حكمت بود كه خدا در آيات قبل فرمود؛ «و اتيناه علما و حكما».

چگونه با جنس مخالف رابطه ای سالم داشته باشیم

راههای متعددی برای نیل به یک رابطه ی هدفمند و سالم وجود دارد که برخی از آنها متأسفانه در فرهنگ ملل ما هنوز جا نیفتاده است، در اینجا به این راهکارها اشاره می کنیم:

1-     هیچ کس غیر از خودتان مسئول شادی شما نیست! بهتر است اوّل از خودتان بپرسید که چرا هیچ وقت شاد نیستید؟ یکی از دلایل اختلاف در رابطه ها این است که فرد دائماً شاکیست و با روحیه ای ضعیف طرف مقابل را مورد سرزنش قرار می دهد. تنها کسی که کنترل زندگی شما را بر عهده دارد، خود شما هستید، دقیقاً خودتان هستید که با رویه خود در رابطه ها می توانید روند بد یا خوب بودن آن رابطه را تعیین و ادامه دهید.

2-     انعطاف پذیر باشید، به عقاید دیگران احترام بگذارید، هیچگاه دو انسان، عقاید و رفتار یکسان ندارند، بنابراین انتظار نداشته باشید که هر چیزی که می گویید، نفر مقابل آن را براحتی قبول کنید. رابطه ای دو طرفه و سودمند داشته باشید. در قرارهای خود سروقت حاضر شوید، اگر تعهد خاصّی بین خود گذاشته اید مثل ازدواج و ... به تعهدات خود پای بند باشید تا همواره امنیت و اعتماد بین شما برقرار باشد.

3-     به دنبال نقاط مشترک رفتاری خود و نفر مقابل باشید تا در این بین، اختلافات و نقطه نظرهای متفاوت یکدیگر را راحت تر قبول کنید، به این ترتیب هر دو از این رابطه ی دو طرفه لذّت خواهید برد. حقیقت این است که نمی شود در یک رابطه همواره به سود خود روند را پیش ببرید و در ادامه انتظار داشته باشید در این رابطه موفق و پیروز باشید. "اگر می خواهی تو را دوست داشته باشم باید این کار را .... بکنی"، چرا که این توقعات دائماً باعث بحث و جدل می شود، شاید هم وقتی خیالتان راحت شود که با این اختلافات، نهایتاً وی شرط شما را بپذیرید، ولی خوب، این رابطه پابرجا نخواهد بود. به نظرات وتجربیات یکدیگر گوش فرا دهید و آنها را در زندگی خود سهیم کنید. اگر فکر می کنید که نمی توانید این سهیم بودن و دو طرفه بودن رابطه را تحمّل یا ایجاد کنید، این بدان معنیست که هیچ گاه قادر نیستید یک رابطه ی سالم و با پرجا را داشته باشید.


 

ادامه نوشته

روشهای غلبه بر وسوسه های شیطانی

شیطان و وسوسه هایش همواره بر سر راه هر فرد با ایمانی سبز شده و خودنمایی می کنند. او هر حیله و نیرنگی را سوار می کند تا معتقدین واقعی از راه راست دور شده و نتوانند فرمانبردار خالص و حقیقی باقی بمانند. هیچ کس در برابر وسوسه های شیطان در امان نیست و نمی توان گفت که همه در رویارویی با آنها صد در صد پیروز از میدان خارج می شوند. اما برخی افراد آنچنان با این وسوسه ها مقابله می کنند که شیطان در مقابل آنها سر فرود می آورد و کمتر اتفاق می افتد که بر آنها استیلا یابد. در عوض دسته دیگری نیز هستند که به راحتی در مقابل این وسوسه ها اغوا شده و هیچ امیدی به رهایی و نجات آنها وجود ندارد. یک چنین شرایط ناخوشایندی نشئت گرفته از حس نومیدی است. شخص دید وسیع خود را نسبت به تمام مسائل، از دست میدهد و دیگر قادر نیست قدرتی را که خداوند به او عطا کرده، ببیند.

اولین چیزی که این افراد باید به خاطر داشته باشند، این است که خداوند هیچ گاه آنها را به سمت ارتکاب گناه هدایت نمی کند. خداوند قصد دارد تا بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد و این مراحل همه و همه برای پاک سازی و تقویت نیروی ایمان آنها طراحی شده. گناه درست زمانیکه اصلا انتظار آنرا ندارید به وقوع می پیوندد و هیچ کس مسئول آن نیست جز شخصی که مرتکب آن می شود.

اگر می خواهید مورد عفو و بخشش الهی قرار بگیرید، باید خود را سرزنش کرده و توبه نمایید. اما متاسفانه ما در عصری زندگی می کنیم که مردم چنین کارهایی را به دست فراموشی سپرده اند و معمولا گناه خود را به گردن جامعه، فشار روحی و یا هر موجود بی نام و نشان دیگری می اندازند. اگر کسی می خواهد که آمرزیده شود باید پیش از هر چیز قبول کند که "من مرتکب گناه شدم." تا زمانیکه به دنبال کسی یا چیزی دیگر باشد که گناه خود را به گردن آن بیندازد، در مقابل فریب ها و وسوسه های شیطانی خلع صلاح خواهد بود.

انسان ها باید به نقش پندهای آسمانی در زمینه فایق آمدن به وسوسه های شیطانی گوش فرا دهند. یک از آموزه های مقدس در این را به این قرار است: "من در قلب خود جهان را جای داده ام و موظفم که در برابر آن مرتکب گناهی نشوم" زمانی که دنیای خداوند به صورت جزء جدا نشدنی قلب شخص با ایمان در می آید، این امر سبب می شود تا سنگرهای فرد در مقابل وسوسه و فریب مستحکم تر گردیده و او برای مقابله با آنها آمادگی بیشتری پیدا کند. در عبارت بالا شاهد قدرت جهانی در مقایسه با قدرت وسوسه های شیطانی هستیم؛ مطالعه هدفمند و مقدس دست نوشته های مذهبی نیز این امر را ثابت می کند که این عامل از مهمترین پیش نیازهای مقابله با وسوسه و فریب است. قدرت جهانی نه تنها نسبت به تکنیک های مختلف شیطان به ما هشدار می دهد، ما را در مقابله با آنها نیز نیرومند می سازد.

یکی دیگر از راههای کامیابی و غلبه بر وسوسه ها این است که اصلا تا جایی که میتوانیم از آنها اجتناب کنیم. در جاهای مختلف دیده شده که پیامبران متفاوت پیروان خود را از خطر وسوسه آگاه ساخته و از آنها خواسته اند که در گودال چنین نیرنگ ها و فریب هایی نیفتند. برخی افراد با ایمان واقعی بالاخره به این نتیجه دست پیدا می کنند که وسوسه با گناه فرق دارد، و تنها در این صورت است که شخص قادر می شود بدون متحمل شدن هیچ گونه ضرر و زیانی، وسوسه های شیطانی را به دام انداخته و با آنها به مبارزه برخیزد. رفته رفته این کار به یک سرگرمی آشکار برایش تبدیل می شود؛ هر چه وسوسه ها بیشتر او را غلغلک می دهند او راحت تر آنها را به دام خواهد انداخت.

یکی از عبارات حیاتی در این باب...


ادامه نوشته

دوستیهای بی پایه و اساس :

دوستیهای امروزی دوستی که بواسطه ردو بدل شدن یه شماره روی کاغذ یا جدیدا روی کارت ویزیت یا تو چت  تو تاکسی تو پارک تو سینما تو اتوبوس و هر جا که بگی شروع میشه از بین چندتا شماره ای که میدی بالاخره یه آدم بیکار پیدا میشه و از اون چندتا شماره ای که گرفته شماره ی تو رو انتخاب میکنه و زنگ میزنه .

 همه چیزداره شروع میشه میتونه یک شروع خوبی باشه میتونه مسیر زندگی آدمو عوض کنه و آدم خوشبخت بشه یا اینکه بر عکس صدای زنگ تلفن صدای زنگ بدبختی ماست شایدم فقط صداتو بشنوه فقط و فقط برای یکبار باهات حرف بزنه و بعدم بره دنبال کارش یا شایدم یه شماره تلفن دیگه،  به هر حال انتظار برای تو به پایان اومده بالاخره یکی پیدا شد که بهت محل بزاره و باهات تماس بگیره هر نقطه خونه که باشی با شنیدن صدای تلفن با سرعتی چند برابر سرعت نور خودتو میرسونی پای گوشی تلفن حالا.... یا موبایل .

اگه بچه شهرستانی که خوب صداتو فورا لهجه تهرونی به خودت میگیری تا اینکه طرف نفهمه که چقدر ض... هستی همین عوض کردن لهجه نشونه اینه که تو از اینی که هستی بدت میاد و دوست داری طور دیگه ای بودی . خوب شروع می کنید به حرف زدن سلام و احوال پرسی چندتا حرف بیخودی دیگه و یه اسم کامبیزی بهش میگی اشکال نداره بعدا اگه قضیه لو رفت خودت راست و ریستش میکنی . فکر می کنی زرنگی اما غافلی که طرفتم مثل خودته خلاصه اگه طرف رو جذب کنی یه ، یه ساعتی شایدم بیشتر حرفهای بیخودی بهم میزنید آخر سر طرف میگه خوب دیگه ،  تو بهش میگی بازم بهم زنگ میزنی طرفم میگه تا ببینم ( یعنی اینکه باید شماره های دیگروهم امتحان کنه) کاری نداریم خلاصه اینکه دوستی شروع میشه .

آخی اولش چقدر خوبه همش دلت میخواد باهاش حرف بزنی فکر میکنی دیگه از خدا هیچی نمی خوای هرروز بهت زنگ میزنه اولش خیلی واسه هم حرف دارید اما خیلی زود حرفاتون تموم میشه و تبدیل میشه به حرفهای تکراری . فکر می کنی که خیلی دوسش داری اگه اون نباشه (وا این حرفا چیه زبونت رو گاز بگیر مگه میشه بدون اون ) زندگی هم نیست انگار دنیا سوراخ شده و فقط همین یه نفر برای تو افتاده پایین حالا چرا چون طرف یه چشم وابرویی با زور لوازم آریشی بهم زده و صداشو کج کرده و خلاصه بهت نگاه کرده و هر روزم داره بهت زنگ میزنه خبر نداری که این حس فقط وابستگیه و عادت .بعد یه چند وقتی  طرف تلفناش کم میشه تو چت جوابتو نمیده باهات کمتر میاد بیرون همشم بهونه میاره آخرشم یه روزیا به کل جوابتو نمیده یا اینکه خیلی راحت بهت میگه ما بدرد هم نمی خوریمو از این حرفا آخ اونروز میخوای خودت رو بکشی هر چی میپرسی چرا جوابی نداره بگه

 این وسط تو رو باش که بی خودی به یه عروسک دلبستی همش تقصیر خودت بود. این از پسراش دختراشم که اوه اوه تا پسره میبینه دختره بهش وابسته شده میگه عزیزم من نمیتونم جلوی خودمو بگیرم تو مگه منو دوست نداری مگه من و تو مال هم نیسیتم پس خلاصه آخرش اینه که آقا هوس یه برنامه ای کرده دختره هم که ... ولش کن اینا شده سرگرمی دختر پسرا و دغدغشون مشکل اینجاست که این وضعیت پیشرفته شده و به  رشد پدیده ازدواجهای ناموفق افزوده شده آخه آدم عاقل کی میرو تو چت دنبال زن بگرده اون دختری که از تو به راحتی شماره میگیره یا اون پسری که فقط به خاطر خوشگلی تو بهت شماره میده خوب به صدتا دیگه هم میده نکنه فکر کردی از تو خوشگل تر کسی نیست . اینم شد انتخاب همسر .  قبل از اینکه به کسی پیشنهاد ازدواج بدهید یا پیشنهاد ازدواج کسی رو قبول کنید یا ساده تر قبل از اینکه خودتون ببریدو بدوزید یه سری به دادگاههای خانواده بزنید من نمی گم  که دوستی یک رابطه نادرست است نخیر دوستی بین دختر و پسر اگر در جهت شناخت باشه نه در جهت ارضاء کردن میل جنسی خیلی هم خوبه نمی گم ازدواج بین دخترو پسرای یکه با هم دوست هستند بده نه اتفاقا خیلی هم خوبه اما به شرطی که در رابطه دوستی به یه سری از شناختها برسید البته  مطمئن باشید خودتونم بکشید تا زیر یه سقف نرید به شناخت کامل نیمرسید . اینکه صبح تا شب بهم بگید دوست دارمو عاشقتم و همدیگرو در آغوش بگیرید تو جاهای خلوت و ... که نشد دوست داشتن. جالب اینجاست که کار بر عکسه قبل از ازدواج که خبری نیست روزی صدبار دوطرف بهم میگن دوست دارم اما بعد از ازدواج هر دو طرف تشنة دوست داشتن هستند .

 بارها گفتم بازم میگم دو نفر شاید تا آخر عمر بهترین دوستای روی زمین برای هم باشند اما این دلیل بر این نیست که بتونند زوج خوبی هم برای هم باشند . من یه چند روز پیش به دعوت یک وکیل به دادگاه خانواده رفته بودم باور کنید یه شخصی که خودش شاکی بود وقتی فهمید من برای تحقیق اومدم اونجا التماس میکرد که بنویسم که به این دوستیها دلنبندید به این سادگی ها فکر نکنید که همه چیز تموم شده خلاصه طرف دل پری داشت منم تو این پست سعی کردم به صورت ساده مطرح کنم تا هرکسی در هر سنی که هست متوجه منظورم بشه و از واژه های سنگین استفاده نکردم .

اینترنت و مساله ازدواج

واقعیت این است که ورود اینترنت به جوامع در حال توسعه‌ای همچون ایران در کنار تمام محاسن و نوآوری‌هایی که به دنبال داشته است دارای جوانب منفی و آثار سویی نیز بر فرهنگ کشورمان بوده است. شاید بتوان تغییراتی در شیوه ازدواج جوانان را یکی از تبعات ورود این فناوری در ایران دانست که به «ازدواج‌های اینترنتی» مرسوم شده‌اند اما مساله مهم در این میان این است که آیا می‌توان اشتراک سلیقه افراد در «چت‌روم» را نخستین گام برای ازدواج دانست؟

هرچند ضرورت ازدواج به هنگام از جمله موضوعاتی است که تاکیدات قرآنی متعددی درباره آن وجود دارد اما در کنار این موضوع، احکام اسلامی‌همواره بر این ضرورت تاکید دارند که تشکیل خانواده باید با درایت و آگاهی صورت گیرد چرا که بی‌توجهی به این امر از قوام این نهاد که اساس جامعه را تشکیل می‌دهد کاسته و زمینه‌ساز بروز مشکلات متعددی می‌شود.

بی‌اعتمادی در بین زوج‌ها، عمده‌ترین آسیب ازدواج اینترنتی

بابک سعیدی، روانشناس، از جمله منتقدان ازدواج‌های اینترنتی است که در این خصوص معقتد است بی‌اعتمادی یکی از عمده‌ترین آسیب‌هایی است که زندگی زوجینی را که به‌واسطه آشنایی در فضای مجازی با یکدیگر ازدواج می‌کنند، تهدید می‌کند چراکه همواره این دغدغه با آنهاست که «آیا همسرشان با افراد دیگری هم چت می‌کند.» وی محدودیت‌های ارتباطی با جنس مخالف را مهمترین علت گرایش برخی جوانان به فضای مجازی می‌خواند و می‌گوید: «آشنایی در فضای چت‌روم‌ها بعدها در روابط زوج‌ها تأثیرات عمیقی می‌گذارد چراکه آنها در مرحله نخست برای برقراری ارتباط با یکدیگر ناگزیرند در برخی از موارد خود را بسیار ایده‌آل معرفی کنند اما این مساله زمان زیادی طول نخواهد کشید

به باور این روانشناس این نوع ارتباط زمانی می‌تواند به یک آشنایی سالم تبدیل شود که با بلوغ هیجانی هر دو فرد، نظارت موسسات ذی‌صلاح در این امر و مشاوره متخصصان فضای مجازی همراه شود. وی حمایت خانواده‌ها از فرزندانشان را راهکار مناسبی برای کنترل آسیب‌های ناشی از همسریابی اینترنتی می‌داند و می‌گوید: «اگر والدین از دریچه منع به این وسیله ارتباطی نگاه کنند قطعا فرزندانشان به شکل دیگری آسیب خواهند دید چراکه اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمی‌توانیم این واقعیت را انکار کنیم اما این سخن نیز به آن معنا نیست که فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها کنیم بنابراین والدین مسوول، کسانی هستند که علاوه بر دلسوزی با بصیرت به این فناوری و خدمات آن نگاه کنند

نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفا نوعی سرگرمی‌است

فاطمه مذکوری، دکترای روانشناسی، از جمله منتقدان ازدواج‌های اینترنتی است که معتقد است بیشتر دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده می‌کنند و این در حالی‌است که پسران بیشتر با نگرش سرگرمی‌وارد «چت‌روم» می‌شوند. وی می‌گوید: «پیشرفت فناوری ما را ناگزیر می‌کند که فعالیت‌های زندگی‌مان را با بهره‌مندی از این امکانات تطبیق دهیم اما به عقیده من شرایط کنونی جامعه ما زمینه‌ای را فراهم کرده است که نتایج به‌دست آمده به نفع خانواده‌ها نبوده و رسیدن به نقطه مطلوب برای استفاده از اینترنت و خدمات آن نیازمند گذشت زمان است

این مدرس دانشگاه تربیت معلم در مورد نظر برخی کارشناسان مبنی بر تاثیر این نوع از ازدواج‌ها در کاهش سن ازدواج در کشور می‌گوید: «شاید بتوان ادعا کرد که آشنایی در چت‌روم‌ها بتواند به کاهش سن ازدواج کمک کند زیرا اقبال به استفاده از اینترنت در جوانان بین 20 تا 25 سال است اما نمی‌توانیم آن را به جامعه خودمان تعمیم دهیم.» وی اضافه می‌کند: «شاید این امر در جوامع رشدیافته محقق شود اما نمی‌توان توقع داشت این الگو در جامعه ما نیز جوابگو باشد زیرا بیشتر تعاملات جوانان در فضای مجازی انتزاعی و دور از واقعیت است و همین موضوع زمینه‌ای برای افزایش مشکلات و آسیب‌های همسریابی اینترنتی در جامعه ما است

مذکوری تصریح می‌کند: «مشکل کنونی ما این است که پسران حاضر به قبول مسوولیت ازدواج نیستند و در نهایت این جامعه زنان هستند که از این شیوه ازدواج آسیب می‌بینند.» وی دخالت نهادهای دولتی در این راستا را راهکار حل مشکل نمی‌داند و براین باور است که دخالت‌ دولت در امور شخصی مورد پذیرش جوانان نیست و بهترین راهکار برای رفع مشکلات ناشی از فضای مجازی فرهنگ‌سازی است به این معنی که مسوولان فرهنگی جامعه با ارایه مشاوره به والدین و همچنین تولید برنامه‌های مختلف به آموزش خانواده‌ها و جوانان نسبت به نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت و خدمات آن بپردازند.

نسرین حاجی‌زاده، رییس مرکز مشاوره «مهرگان» از دیگر صاحب نظرانی است که رواج ازدواج‌های اینترنتی بین جوانان را خالی از تبعات منفی نمی‌داند.

وی با بیان این مطلب که نمی‌توان ادعا کرد همه ازدواج‌هایی که از طریق اینترنت صورت گرفته، محکوم به جدایی است، می‌گوید: «آشنایی قبل از ازدواج مهم‌ترین معیار تشکیل یک زندگی موفق است بنابراین صرف‌نظر از شیوه انتخاب همسر، جوانان باید مبنای خود برای آغاز زندگی مشترک را شناخت صحیح قرار دهند.» حاجی‌زاده در ادامه تصریح می‌کند: «به عقیده من ازدواج‌های موفق که ریشه در آشنایی اینترنتی دارد نیز توسط افرادی صورت گرفته است که از شخصیت‌های پخته‌ای برخوردار بوده‌اند به این معنی‌که به‌طور تصادفی با هم در اینترنت آشنا شده‌اند نه اینکه از این طریق با هم ازدواج کنند.» وی دختران را بیشترین متقاضیان این شیوه همسریابی می‌خواند و می‌گوید: «فارغ از جنس متقاضیان، بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی می‌کنند شامل گروه‌هایی هستند که محدودیت‌هایی دارند؛ حالا این محدودیت‌ها ممکن است مربوط به مشکلات فردی، خانوادگی، ظاهری و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی فرد باشد.» این کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به نقاط ضعف این نوع از همسریابی می‌افزاید: «در فضای مجازی تضمینی وجود ندارد که اطلاعات ارایه ‌شده توسط کاربران تا چه حد صحت دارد زیرا در بسیاری از موارد افراد ایده‌آ‌ل‌های خود را به طرف مقابل منعکس می‌کنند

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا سالاری‌فر، عضو هیات علمی‌و گروه روان‌شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در این باره معتقد است آشنایی خانواده‌ها با همسریابی اینترنتی نیازمند گذر زمان به نسبت طولانی است البته درصورت فراگیری آن نیز فرهنگ حاکم بر جامعه ایران زمینه‌ای را فراهم می‌کند که خانواده‌ها از این شیوه استقبال نکنند و ترجیح دهند امر ازدواج را با شیوه سنتی آن پیگیری کنند. وی می‌افزاید: «فضای مجازی مجال خوبی برای افرادی است که به دلایلی منزوی شده‌اند و قادر به برقراری ارتباط اجتماعی صحیحی نیستند. بسیاری از افراد در ارتباط چهره به چهره قادر به ارایه پرسش‌های خود نیستند از همین‌رو فضای مجازی در این زمینه نیز راهگشاست. البته این نقاط مثبت به دلیل بی‌برنامگی و نبود مدیریت به نقطه ضعف تبدیل شده است

سالاری‌فر اظهار می‌کند: «از آنجا که شناخت افراد در فضای مجازی نسبت به یکدیگر چهره به چهره نیست، بسیاری از کاربران درصدد فریب همدیگر برآمده و به ارایه اطلاعات غیرواقعی می‌پردازند که این روند نه تنها به ازدواج منجر نشده بلکه تبدیل به موضوعی سرگرم‌کننده می‌شود که بی‌توجهی به آن آسیب‌های زیادی را به دنبال دارد.» این کارشناس دینی درباره ارایه راهکار درباره کاهش آسیب‌های همسریابی اینترنتی می‌گوید: «ایجاد محدودیت در برخی سایت‌ها یکی از این راهکارهاست به این معنی که گزینه همسریابی در همه پایگاه‌های اینترنتی موجود نباشد و تنها برخی از سایت‌های دینی و فرهنگی از این امکان برخوردار شوند همچنین پرهیز از ارتباط مجازی طولانی‌مدت را نیز باید دیگر راهکار دانست به طوری که پس از آنکه کاربران اطلاعات مقدماتی را از یکدیگر کسب کردند، شرایط آشنایی چهره به چهره آنها فراهم شود تا رابطه مجازی محدود به مدت کوتاهی شود».